رمان خارجی

زیستن برای بازگفتن

(Vivir para contarla)

زیستن برای بازگفتن، جلد اول از مجموعه سه جلدی خاطرات گابریل گارسیا مارکز است که دو جلد دیگر آن هنوز منتشر نشده است. در این کتاب، مارکز به روایتی می‌پردازد که در سطح، زندگی‌نامه هنرمند جوانی در دهه 1950 است. اما این اثر استادانه، ژرفایی بیش از خاطره‌نگاری صرف دارد.

قطره
9786001192050
۱۳۹۰
۵۷۶ صفحه
۳۴۰۰ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
گابریل گارسیا مارکز
صفحه نویسنده گابریل گارسیا مارکز
۸۰ رمان گابریل خوزه گارسیا مارکِز رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کند. او در سال ۱۹۴۱ اولین نوشته‌هایش را در روزنامه‌ای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه ال‌اسپکتادور ...
دیگر رمان‌های گابریل گارسیا مارکز
تلخ‌کامی برای 3 خواب‌گرد
تلخ‌کامی برای 3 خواب‌گرد
100 سال تنهایی
100 سال تنهایی سال‌ها بعد هنگامی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر جوخه اعدام انتظار فرمان آتش را می‌کشید به یاد آن بعد از ظهر گذشته‌های دور افتاد که در آن پدرش او را برای یافتن یخ با خود برده بود. در آن زمان ماکوندو دهکده‌ای با بیست خانه کاه‌گلی بود که در کناره رودخانه‌ای با آبی زلال ساخته شده بود. ...
100 سال تنهایی
100 سال تنهایی سال‌ها بعد، زمانی که کلنل آئورلیانو بوئندیا در برابر سربازانی که قرار بود تیربارانش کنند، ایستاده بود، بعد از ظهر دوردستی را به خاطر آورد که پدرش او را به کشف یخ برده بود. آن موقع دهکده ماکوندو روستایی بود با بیست خانه خشتی که تمامی خانه‌ها بر ساحل رودخانه واقع شده بودند. رودخانه آب صاف و زلالی داشت که ...
100 سال تنهایی
100 سال تنهایی رمان صد سال تنهایی در 1982 جایزه نوبل ادبیات را برای مارکز به ارمغان آورد. این کتاب به سبک رئالیسم جادویی نگارش یافته است. گابریل گارسیا مارکز در رمان صد سال تنهایی به شرح زندگی شش نسل از خانواده بوئندیا می‌پردازد که نسل اول آن‌ها در دهکده‌ای به نام ماکوندو ساکن می‌شود. داستان از زبان سوم شخص حکایت می‌شود. طی مدت ...
روزی همچون روزهای دیگر
روزی همچون روزهای دیگر زن پاسخی نداد و چشمانش به سوی دستمالی قرمز رنگ- که در دست شوهرش بود- خیره ماند؛ لب‌هایش را به هم فشار داد و لرزشی ناخودآگاه و غیر ارادی، بر وجودش چیره شد. داماسو با خشونتی توام با بی‌‌زبانی، دست‌هایش را به گردن او انداخت. زن متوجه شد که بویی مشمئز کننده از دهان او می‌آید.
مشاهده تمام رمان های گابریل گارسیا مارکز
مجموعه‌ها