وقتی فاجعه همانند حریقی مهارناپذیر گسترش مییابد، وقتی روند عنان گسیخته گریزندهای همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد، آنوقت است که زندگی در یک چشم به هم زدن، به نرمی سایه ابری گریزپا از دست میرود.
۳۴ رمان
شهره وکیلی (۱۳۲۵–) نویسنده (رماننویس) ایرانی است. او همچنین آموزگار و مدیر مدرسه نیز بودهاست. رمانهای او فروش بالا و چاپهای متعدد داشتهاند. سیمین دانشور از کتاب «شب عروسی من» وی تمجید کرده است[نیازمند منبع].
شهره وکیلی در سال ۱۳۲۵ در تهران (خیابان ژاله) زاده شد. سپس در دبیرستان آزرم دیپلم ادبی گرفت و همان زمان که در کنکور شرکت میکرد ازدواج کرد. وکیلی در دانشگاه تربیت معلم حشمتیه پذیرفته شد و زمان دانشجویی در مدرسه نیز تدریس میکرد. او تحصیلش ...
آسان اما سخت
در چهارده سالگی دلم میخواست آینده و حال و گذشته، همه را به تصرف خود در بیاورم. اما گاه حادثهای ساده، آدم را به شکل سوزنبانی به خط دیگری از زندگی میاندازد. این حادثه برای من با آهسته آهسته برآمدن شکم مادرم اتفاق افتاد، و بهتی که از تصور اضافه شدن یک عضو دیگر به خانواده بود، روحم را مجروح ...
وقتی آن تناور درخت خانه شکست
صدای فاتحهخوانی زنها خفیف بود. ولی میشد فهمید چه میگویند. اما چیزهایی که فرح میگفت، به گوش افراد آن جمع تعلق نداشت و چهرهاش مثل همه سالهای عمرش نفوذناپذیر مینمود. به خصوص حالا که هیجانهایش ناخودآگاه مخفی گشته و پشت سکوتی بیهویت گم شده بودند.
من حرف دارم
وقتی عشق در میزند
توفانی که روی خانه سنگینی میکرد، همه چیز را متوقف نموده و گویی حتی عطر گلها را هم در سطح باغچهها نگه داشته بود.
وقایعی ناگهانی، همه چیز را به لرزه درآورده و چون کولاک، زندگی جمعی خانواده را درهم ریخته و افراد خانواده را مثل جنزدهها به جان هم انداخته بود. پیش از این ماجرا، افراد آن خانواده چنان به ...