ما رفتیم سوار اتوبوس بشویم و با آن برگردیم خانه، و یک صف آدم منتظر بود، و توی صف یک پسر همسن و سال من بود که او هم یک بادکنک فروشگاه دستش بود و صورتش را چسبانده بود به بادکنکش و داشت گازش میگرفت، و کارش نتیجه داد: بنگ!
سال نو با نیکولا کوچولو
خیلی منتظر بابا شدیم، تا بالاخره در را باز کرد و آمد تو. معلوم بود زیاد خوشحال نیست، کلاهش کج شده بود، و روی کولش یه تنه درخت دراز بود با چند تا برگ در هم برهم. مامان پرسید: این است کاج کریسمست؟ بابا توضیح داد که همین بوده، ولی ماشین جلو درختفروشی خراب شده و گفت مجبور شده با ...
دوستان نیکولا کوچولو
نیکولا کوچولو دوستان خوبی دارد که همیشه سعی میکنند به همدیگر کمک کنند گرچه گاهی نیز باعث دردسر میشوند. نیکولا در این کتاب هم، دست از شیطنت بر نمیدارد ولی این بار دوستانش هم حسابی به او کمک میکنند.
نیکولا کوچولو کتابی است برای کودکان هفت ساله تا هفتادو هفت ساله.
سفرهای نیکولا کوچولو
حیف که من جوک زیاد بلد نیستم و وقتی هم تعریفشان میکنم همیشه آخرشان یادم میرود، ولی این جوک آنقدر خندهدار بود که برای اینکه یادم نرود، سر کلاس یکسره برای خودم تکرارش میکردم، شانس آوردم که خانم معلم ازم سوال نکرد، چون هیچ گوش نمیکردم، خانم معلم هم هیچ دوست ندارد کسی به درسش کوش ندهد...
نیکولا کوچولو و دوستان
نیکولا کوچولو اولین کتاب از مجموعه ماجراهای نیکولاست. کسانی که این کتاب را برای کودکانشان میخرند خود پیش از آنها آن را میخوانند و شاید بیش از آنها لذت ببرند. نیکولا برای بچهها تصویری است در آینه و برای بزرگترها یادآور روزهای خوش کودکی، نیکولا کوچولو کتابی است برای کودکان هفت ساله تا هفتاد ساله.
نیکلا کوچولو و همسایههایش
سر میز نشسته بودیم که مامان گفت: «باید حتما بروم یک دست لباس برای نیکلا بخرم. سعی کردم لک لباس آبی ملوانیاش را پاک کنم ولی نشد. بابا به من چشمغره رفت و گفت: «این بچه چقدر لباس میخواهد، به همان سرعت که من برایش لباس میخرم، لباس خراب میکند. باید یک زره ضد زنگ خرید.