سرخ سفید
سرخ سفید سومین رمان مهدی یزدانیخرم (1385) است. رمانی که سال 1391 از یک باشگاه ورزشی کوچک در خیابان شانزده آذر تهران آغاز میشود و میرود به دی ماه سال 1358. دهها داستان و روایت در این تکهی زمانی اتفاق میافتند که به نحوی باهم ارتباط پیدا میکنند. میگوید که چهطور یک کشیش یونانی آزادیخواه در برف تهران آن سال ...
من منچستریونایتد را دوست دارم
مرد چاق، توی آلمان دانشجوی رشته مهندسی صنایع بوده. جنگ که شروع شده، درس را نیمهکاره گذاشته و به هر جان کندنی بوده خودش را رسانده ایران تا کشور را برای ورود نازی آماده کند. مرد چاق در برلین توی بخش خارجی حزب ناسونال سوسیالیست ثبتنام کرده بود و حتی سخنرانی پیشوا بوده.
خون خورده
اولش خون بود...
خونی که آرام و کند راه باز میکرد وسط زمختی آسفالت خیابان. میچرخید میان آبی که رقیقش کرده بود و پخش میشد؛ پخشتر. خونی که سیاه میزد با رگههای سرخ روشن و خودش را میرساند به جدول سیمانی کنار جوی و کم کم میگسترد روی آسفالت. خیابان را خون گرفته بود. خونی که از شکاف جدول ...