رمان نوجوان

اراگون

(Eragon)

به دنبال نبرد عظیم بر علیه نیروهای امپراتوری در تپه‌های سوزان، اراگون و اژدهایش سفیرا به زحمت جان به دربردند. اما اراگون درگیرقول‌هایی شده است که شاید نتواند به آنها عمل کند. نخست این که اراگون به پسر دایی‌اش روران قول داده به او در نجات دادن نامزدش کاترینا از چنگال گالباتوریکس کمک کند. اما اراگون به دیگران نیز وفادار است. واردن ناامیدانه محتاج مهارت‌ها و قدرت او هستند. حال که خطرات و شورش‌ها از همه طرف رخ می‌دهد، اراگون باید انتخاب کند، انتخاب‌هایی که او را در سراسر امپراتوری و ماورای آن آواره می‌کند، انتخاب‌هایی که ممکن است منجر به قربانی‌های غیر قابل تصوری شود. اراگون بزرگ‌ترین امید برای رهاندن کشور از دست حکومت ظلم و جور است. آیا این نوجوان کشاورز زاده می‌تواند نیروهای شورشی را متحد و شاه را سرنگون کند؟

لیوسا
9789645668387
۱۳۸۷
۷۰۴ صفحه
۱۳۰۶ مشاهده
۰ نقل قول
کریستوفر پائولینی
صفحه نویسنده کریستوفر پائولینی
۱۲ رمان Christopher Paolini was born on November 17, 1983 in Southern California. He has lived most of his life in Paradise Valley, Montana with his parents and younger sister, Angela. The tall, jagged Beartooth Mountains rise on one side of Paradise Valley. Snowcapped most of the year, they inspired the fantastic scenery in the Inheritance Cycle.

Christopher is grateful to all his readers. He is especially heartened to hear that his books have inspired young people to read and to ...
دیگر رمان‌های کریستوفر پائولینی
الدست 2 (2 جلدی)
الدست 2 (2 جلدی) اراگون پیچشی را در شکم خود احساس کرد و وقتی به معنای حرف او توجه کرد طعم تلخی در دهانش حس کرد. حتما اورومیس من رو مجبور نمی‌کنه که دوباره اون زجر را تحمل کنم! او با صداقت گفت:‌ ((دردش غیر قابل تحمله، من رو می‌کشه، من...))
الدست 2 (3گانه وراثت)
الدست 2 (3گانه وراثت)
الدست 1 (3گانه وراثت)
الدست 1 (3گانه وراثت)
میراث 1
میراث 1 اراگون تا به حال در زندگی‌اش، از دیدن کسی، آنقدر خوشحال نشده بود. یک نگاه به عطار می‌انداخت و نگاه دیگری به شکاف‌های روی تخم، که هر لحظه بزرگ‌تر می‌شدند. چیزی نمانده بود که رازک از درون تخم بیرون بیاید، چرا که لحظه به لحظه با شدت بیشتری به پوسته تخم ضربه می‌زد.
الدست 1 (2 جلدی)
الدست 1 (2 جلدی) اراگون پیچشی را در شکم خود احساس کرد و وقتی به معنای حرف او توجه کرد طعم تلخی در دهانش حس کرد. حتما اورومیس من رو مجبور نمی‌کنه که دوباره اون زجر را تحمل کنم! او با صداقت گفت:‌ ((دردش غیر قابل تحمله، من رو می‌کشه، من...))
مشاهده تمام رمان های کریستوفر پائولینی
مجموعه‌ها