او شیفته سینماست و در لابهلای داستانهایش رد پای این علاقه به چشم میخورد. او میتواند فیلمنامهنویس موفقی شود. این داستانها با روایتی ساده و ملموس نگاشته شده و علاوه بر ایجاد همدلی با شخصیتها، خواننده را به تفکر در مورد مسائل شخصی، ذهنی و محیطی خود برمیانگیزد. ‹‹بالاخره هر کسی، عاقبت، به همان چیزی تبدیل میشود که به آن تظاهر میکند.›› این جمله مناقشهانگیز مال من نیست، مال کورت ونهگات است که زنده نیست تا بر صحت و سقم آن با شما بحث کند.... فعلا من هم مثل فرزاد حسنی در این داستان تعارض انگیزههای پنهان و ناخودآگاه و تجارب انسانی را به شکل هنرمندانهای در هم تنیده است. قصههای فرزاد حسنی بسیار ملموس است؛ رفتن به سراغ موضوعاتی که به نظر بسیار ساده و سهلالوصول میآید، ولی خواننده را به عمق زندگی میکشاند، جسارتی که شاید همه دارا نیستند؛ صحبت از آدمهایی که شاید دردهای مشترک دارند، ولی از هم جدا افتادهاند. روان بودن نثر و راحتی به تصویر کشیدن متن در ذهن از نکات جالب داستانهای این مجموعه است که خواننده را به تعقیب داستانها کنجکاو میکند.