رمان خارجی

شرق بهشت

(East of eden)

تنفر به تنهایی نمی‌تواند ادامه یابد، انگیزه و محرک آن باید عشق باشد. جو ناچار به خود عشق می‌ورزید. به خود دلداری می‌داد. به خود تملق می‌گفت و به تدریج نیز مصون ماند. اگر برای جو اتفاقی می‌افتاد برای این بود که دنیا علیه او نقشه‌های خصمانه می‌کشید و اگر جو به دنیا حمله می‌کرد از روی انتقام‌گیری بود. لیاقت دنیا هم بیشتر از آن نبود. جو تا می‌توانست به خود عشق می‌ورزید. و برای خود قوانینی وضع می‌کرد تا در برابر دنیا وجود خود را حفظ کند. این قوانین عبارت بود از: 1- به هیچ‌کس اعتماد نکن. حرامزاده‌ها در پی تو هستند! 2- دهانت را ببند و فضولی نکن.

روزگار
9789643741891
۱۳۸۹
۸۰۸ صفحه
۱۵۸۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جان اشتاین‌بک
صفحه نویسنده جان اشتاین‌بک
۲۰ رمان John Steinbeck III was an American writer. He wrote the Pulitzer Prize-winning novel The Grapes of Wrath, published in 1939 and the novella Of Mice and Men, published in 1937. In all, he wrote twenty-five books, including sixteen novels, six non-fiction books and several collections of short stories.

In 1962 Steinbeck received the Nobel Prize for Literature.

Steinbeck grew up in the Salinas Valley region of California, a culturally diverse place of rich migratory and immigrant history. ...
دیگر رمان‌های جان اشتاین‌بک
زمستان
زمستان لحن شدیدا انتقادآمیز اشتاین بک در این کتاب راجب تاثیر شیطانی پول فساد طمع جاه‌طلبی در آمریکا تحسین اعضای کمیته جایزه نوبل ادبیات سال 1962 را برانگیخت.ایتان آلن حاولی روحیه مال‌اندوزانه اجداد ثروتمند و جسور خویش نسل‌های پی‌در‌پی کاپیتان‌های کشتی و کاشفان نیو اینگلندی را از دست داده است.او که از شکست ‌هایش هراسان شده در فروشگاهی که زمانی به خانواده‌اش ...
ماه پنهان است
ماه پنهان است
روزگاری جنگی در گرفت
روزگاری جنگی در گرفت
ماه پنهان است (پالتویی)
ماه پنهان است (پالتویی) اشتاین‌بک در سبک و الهام خود، واقعیت‌ها را جامه‌ی شعر می‌پوشاند و موجودات و هستی را به نحو خاصی می‌نگرد و آن‌ها را ماورای واقعیت مشهود وصف می‌نماید
جنایت
جنایت هری آهسته بالای سرش رفت و برش داشت. با خود گفت:«قصد نداشتم بکشمش. فقط می‌خواستم فراری‌اش بدم.» به پرنده سفید توی دستش نگاه کرد. درست توی سرش، درست زیر چشمش، گلوله کوچک فرو رفته بود . هری به بیشه گل‌های آویز رفت و بلدرچین را توی خشکزار پرت کرد. لحظه بعد، تفنگ را زمین گذاشت و خش‌خش کنان از روی ...
مشاهده تمام رمان های جان اشتاین‌بک
مجموعه‌ها