رمان ایرانی

اصفهان نصف جهان

این کتاب مجموعه‌ای از چهار داستان کوتاه است که عبارتند از: اصفهان نصف جهان، مرگ، سامپینگه و هوسباز. بخش اعظم این کتاب به داستان اصفهان نصف جهان اختصاص دارد که در آن نویسنده گزارش سفر چهار روزة خود را به اصفهان، که در ایام تحصیل انجام شده، روایت می‌کند.

نگاه
9789643512439
۱۳۸۴
۹۶ صفحه
۱۵۵۰ مشاهده
۰ نقل قول
صادق هدایت
صفحه نویسنده صادق هدایت
۴۶ رمان صادق هدایت (متولد: ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در تهران، مرگ: (خودکشی با گاز) ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ برابر با ۹ آوریل ۱۹۵۱ در آپارتمان اجاره‌ای مکرر، خیابان شامپیونه، پاریس) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است. هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند. هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است، اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، ...
دیگر رمان‌های صادق هدایت
3 قطره خون (مجموعه داس...
3 قطره خون (مجموعه داس... در تمام این مدت هر چه التماس می‌کردم کاغذ و قلم می‌خواستم به من نمی‌دادند. همیشه پیش خود گمان می‌کردم هر ساعتی که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت... ولی دیروز بدون این که چیزی خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آنقدر آرزو می‌کردم، چیزی که آنقدر انتظارش را داشتم...! اما ...
فواید گیاه‌خواری
فواید گیاه‌خواری هدایت در این رساله می‌خواهد بگوید که خصلت‌های بد و ناپسند، جنگ‌طلبی و خونریزی، بی‌عاطفگی و دوری جستن از اصل، از زمانی در انسان پدیدار شد که به گوشتخواری روی آورد. او می‌گوید که انسان به اشتباه متقاعد شده که خوردن گوشت، یک نیاز ضروری است و می‌خواهد از راههای علمی و نظرهای بزرگان و پزشکان برجسته ثابت کند که ...
وغ‌وغ ساهاب (همراه با نقد و بررسی)
وغ‌وغ ساهاب (همراه با نقد و بررسی)
3 قطره خون
3 قطره خون در تمام این مدت هر چه التماس می‌کردم کاغذ و قلم می‌خواستم به من نمی‌دادند. همیشه پیش خود گمان می‌کردم هر ساعتی که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت... ولی دیروز بدون این که چیزی خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آنقدر آرزو می‌کردم، چیزی که آنقدر انتظارش را داشتم...! اما ...
3 قطره خون
3 قطره خون در تمام این مدت هر چه التماس می‌کردم کاغذ و قلم می‌خواستم به من نمی‌دادند. همیشه پیش خود گمان می‌کردم هر ساعتی که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت... ولی دیروز بدون این که چیزی خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آنقدر آرزو می‌کردم، چیزی که آنقدر انتظارش را داشتم...! اما ...
مشاهده تمام رمان های صادق هدایت
مجموعه‌ها