قلاب ماهیگیری پدربزرگ
هیچ فکر نمیکردم روزی دوباره همدیگر را ببینیم. برخوردمان پس از سیزده سال، بسیار غیرمنتظره بود. عدد نحسی است. اما تو در آن سیزده سال، هیچ تغییری نکرده بودی، هنوز هم بلند و از ته دل میخندیدی، خوشمزگی و روحیه خوبت سر جایش مانده بود، تازه خندههایت عمیقتر هم شده بود و کاملا از درون سینهات بیرون میآمد، من چی؟ ...