رمان خارجی

اعتراف

(Confession)

غروب آخرین روز من در رنو بود. برای تماشای مسابقه اسب‌دوانی رفتم. چون دیدن اسب‌های کوچک منطقه برای من جالب بود، ناهار را از دست دادم. گرسنه‌ام بود، می‌دانستم پلیس شهر درصدد دستگیری دوره‌گردان و گرسنه‌ای مثل من است و می‌خواهد شهر را از وجود آن‌ها پاک کند. ولی من پیش از ترک خیابان‌های شهر رنو باید 2 کار انجام می‌دادم: اولی این بود که امشب وارد قطاری می‌شوم که به طرف غرب در حرکت است. دومی پیش از حرکت سیر غذا می‌خوردم. اما تهیه غذا کار سختی بود...

نگاه
9789643515614
۱۳۸۸
۱۰۴ صفحه
۱۰۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
جک لندن ۱۶ رمان جک لندن (۱۸۷۶-۱۹۱۶) نویسنده سوسیالیست آمریکایی بود. آثار او مانند آوای وحش و گرگ دریا با استقبال خوانندگان روبرو شد. او از نخستین نویسندگان آمریکا بود که از راه نوشتن به ثروت زیادی دست یافت. وی صحنه هایی که تصویر کرده را با چشم خود دیده و قهرمانان بیشتر داستانهایش کسانی هستند که با او معاشرت داشته اند.در نوشته های جک لندن تأثیر افکار«داروین»٬«اسپنسر»٬«مارکس»و«نیچه»آشکار است.این آثار که گاهی رنگ شدید ناتورالیستی به خود می گیرند غالباً تجزیه و تحلیل های بسیار ...
دیگر رمان‌های جک لندن
عشق به زندگی
عشق به زندگی شما... شما آدم... (چطور جرات می‌کنید چنین حرفی بزنید؟) آه؟ بلی! تنبلی بیش نیستید. و آن‌وقت با همه این تنبلی میل دارید زن شما بشوم؟ خواهش می‌کنم ابدا در فکر این چیزها نباشید! هرگز! می‌گویم هرگز من به یک آدم تنبل و بی‌حال شوهر نخواهم کرد...
مارتین ایدن
مارتین ایدن نویسندگانی که اسطوره می‌آفرینند، کم نیستند. اما نویسندگانی که زندگی خودشان سرا پا اسطوره باشد نایابند. جک لندن یکی از این نویسندگان بود. و در رمان مارتین ایدن که حوادثش در سانفرانسیسکو اوایل سدة بیستم رخ می‌دهند، داستان ملوانی جوان را باز می‌‌گوید که نومیدانه برای برانگیختن تایید فکری و اجتماعی دیگران می‌کوشد: داستان زندگی خودش. این رمان نه فقط پژوهشی ...
تیره‌بختان جامعه
تیره‌بختان جامعه جک لندن در 12 ژانویه 1876 در خانواده‌ی روستایی در شهر سانفرانسیسکو در ایالات متحد آمریکا به دنیا آمد. او نویسنده‌ای سوسیالیست بود و راه رهایی ستم‌دیدگان جامعه عصر خویش را در جامعه‌گرایی می‌دید.
سپید دندان
سپید دندان جک جوان رهسپار زمینی است که پدرش برای او به ارث گذاشته، اما مسیری که باید طی کند به هیچ‌وجه بی‌خطر نیست؛ جیبش را می‌زنند و چند بار نزدیک است که جانش را از دست بدهد، تا این‌که با حیوانی دورگه مواجه می‌شود که نیمی سگ است و نیمی گرگ: سپید دندان...
افروختن آتش
افروختن آتش روز برایش هوای تاریک و روشن بود و شب سکوتی سیاه. در قبری آهنین زنده به گور شده بود. نه صورت انسانی را می‌دید نه با کسی گفتگو داشت. وقتی غذایش را از زیر در سلول به داخل هل می‌دادند او مانند جانوری وحشی غرش می‌کرد. از همه چیز متنفر بود. چه روزها و شب‌هایی که نعره‌های خشمش را در ...
مشاهده تمام رمان های جک لندن
مجموعه‌ها