۱۱۳ رمان
بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشتهاست، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
مرکب مرگ
صدایش با فریاد بلندی اوج گرفت... و فریاد حیوانی وحشتناک دیگری هم از بلا برخاست. از جا بلند شد، برق یک چاقو به چشم خورد... جیغ هولناک در گلو خفهشدهای از جوجه خروس بلند شد... خون به داخل کاسه مسی میریخت. بلا کاسه در دست دواندوان آمد. جیغ میکشید و میگفت: خون... خون... خون! تایرزا یکباره دستکش را از داخل ...
در هتل برترام
نه تعجب نکردم. اصلا تعجب نداشت. تو این هتل اتفاقات عجیبی میافتاد که با هم جور در نمیآمد. همه چیز خوب و عالی بود. خوب و عالی که نمی توانست حقیقت داشته باشد. امیدوارم منظورم را بفهمید. به قول اهالی تئاتر، نمایش خیلی خوبی بود. ولی نمایش بود. واقعیت نداشت.
جشن هالووین
«اگر از من بپرسی، حتما با یک گردن کلفت فرار کرد و رفت.» الپست پاسخ داد:
«اگر این طور بود، همه میفهمیدند. تو این شهر کوچک مردم کاری ندارند جز این که پشت سر این و آن غیبت کنند! و امکان نداشت مرتیکه را نشناسند.» پوارو پرسید:
«کسی بود که به مرگ خانم لولین اسمایت مشکوک باشد؟»
کمربند هیپولیتا (ماجراهای هرکول پوآرو)
در تابلوی هیپولیتا دست زدن اسطورهای بر روی کمربند جادوییاش بود... و هرکول اساطیر نیز پوست شیری را روی شانهاش انداخته بود... یک اثر هنری فاخر...