رمان خارجی

آواز قو

(The listerdale mystery)

خانم وینسنت مشغول جمع زدن اعداد و ارقام بود. یکی دو بار آه کشید و دست بر پیشانی دردناکش گذاشت. از قدیم از حساب متنفر بود. ولی حالا مجبور بود این کار را انجام بدهد. مجبور بود پشت سر هم خرده‌حساب‌ها و خرج‌های کوچک را با هم جمع بزند و حاصل این جمع‌ها هم همیشه متحیرش می‌کرد و زنگ خطر را برایش به صدا درمی‌آورد.

نیما حضرتی
هرمس
9789643638412
۱۳۹۲
۲۸۲ صفحه
۱۹۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
4 غول بزرگ
4 غول بزرگ دیده‌ام که بعضی‌ها موقع عبور از کانال مانش چقدر بی‌خیال‌اند. آرام تو صندل حصیری می‌لمند و موقع ورود منتظر می‌مانند تا کشتی وارد اسکله شود. بعد با کمال خونسردی وسایلشان را جمع می‌کنند و سلانه سلانه پیاده می‌شوند. ولی من نمی‌توانم این‌طور باشم. از لحظه‌ای که سوار می‌شوم، خیال می‌کنم الان می‌رسیم و وقت هیچ کاری ندارم.
شاهد خاموش
شاهد خاموش دکتر تانیاس با بغضی در گلو گفت: یک شب می‌خواست به من قرص خواب بدهد. چهره‌اش طوری بود که ترسیدم. قرصها را دور ریختم. آن وقت بود که به این نتیجه رسیدم که مشکل روانی دارد. بهتر است هنوز هم این طور خیال کنید که مشکل روانی داشته. واقعیت قضیه هم همین است. ولی از لحاظ حقوقی فرق می‌کند. چون می‌فهمید ...
چمن خونین
چمن خونین کاپیتان هیستینگز یار و همکار پوارو که در لندن با هم به سر می‌برند و در این داستان طی ماموریت خود با همسر آینده‌اش هم آشنا شده در یک ازدواج ماه عسلی سر از آفریقای جنوبی در می‌آورد. در این ماجرا کاپیتان هیستینگز بر خلاف پوارو بسیار خونسرد. پر حرارت است. و باز هم کاپیتان هیستینگز در این داستان بر خلاف ...
جنایت در شب آتش‌بازی
جنایت در شب آتش‌بازی دوباره به آینه خردشده نگاه کرد، و بعد به جنازه. از روی سردرگمی، گرهی به ابروهایش انداخت و به سمت در رفت. در یکوری آویزان بود و قفلش از جا درآمده بود. همان‌طور که فکرش را می‌کرد، کلیدی روی در نبود، واگرنه نمی‌توانست از سوراخ کلید داخل اتاق را ببیند. کف اتاق هم اثری از کلید نبود. پوآرو به طرف ...
جشن هالووین
جشن هالووین خانم آریادنه اولیور، که مهمان دوستش جودیت باتلر بود، با او رفته بود در تهیه مقدمات برگزاری جشن هالووین، که قرار بود عصر همان روز برگزار شود، کمک کند. حسابی شلوغ بود. زنهای فعال در رفت‌و‌آمد بودند و میزها و صندلی‌ها و گلدان‌ها را جابجا کردند و کدوهای حلوایی را که دستشان بود در جاهای مورد نظر می‌گذاشتند.
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها