آخه این چه بچهایه که نمیتونیم جلو کسی درش بیاریم! همین جوری مثه یه میت مات و مبهوت به آدم نیگا میکنه، هیچی نمیگه، هیچی! گایی از نگاش دل غشه میگیرم، انگار با نیگاش چنگ میندازه تو دلم. زبونش بسهس، اما با چشماش میخواد همه چی رو به آدم بگه اما نمیتونه. آدم تو چشاش نیگاه که میکنه، تو چشاش گم میشه. آره، نیگاش تا ته دل آدم میره. همین نگاش پای منو سس کرد آوردمش تو این خونه!