رمان ایرانی

کچل کفترباز

یکی از کبوترها گفت: خواهر جان، تو این پسر را می‌شناسی؟ دیگری گفت: نه، خواهر جان. کبوتر اولی گفت: این همان پسری است که دختر پادشاه از عشق او مریض شده و افتاده و پادشاه به وزیرش امر کرده، وزیر نوکرهاش را فرستاده کفترهای او را کشته‌اند و خودش را کتک زده‌اند و به این روزش انداخته‌اند. پسر تو فکر این است که کفترهایش را کجا چال بکند. کبوتر دومی گفت: چرا چال می‌کند؟ کبوتر اولی گفت: پس تو می‌گویی چکار بکند؟ کبوتر دومی گفت: وقتی ما بلند می‌شویم چهار تا برگ از زیر پاهامان می‌افتد، اگر آن‌ها را به بزش بخوراند و از شیر بز به سر و گردن کفترهاش بمالد کفترها زنده می‌شوند و کارهایی هم می‌کنند که هیچ کفتری تاکنون نکرده... کبوتر اولی گفت: کاش که پسر حرف‌های ما را بشنود!...

9789645858764
۱۳۸۶
۴۰ صفحه
۱۸۵۶ مشاهده
۰ نقل قول
صمد بهرنگی
صفحه نویسنده صمد بهرنگی
۱۳ رمان صمد در ۱۳۱۸ در محلهٔ چرنداب شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش زهتاب بود. پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در مهر ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت که در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغ‌التحصیل شد. از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمر در آذرشهر، ممقان، قاضی جهان، گوگان، و آخی جهان در استان آذربایجان شرقی ایران که آن زمان روستا بودند تدریس کرد. در مهر ۱۳۳۷ برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به ...
دیگر رمان‌های صمد بهرنگی
افسانه‌های آذربایجان
افسانه‌های آذربایجان صمد بهرنگی در دوم تیر ماه 1318 در محله چرنداب تبریز در خانواده‌ای زحمتکش به دنیا آمد. او بی‌شک یکی از شخصیت‌های مطرح ادبیات کودکان و نوجوانان در دوران معاصر می‌باشد. صمد معتقد به حل ریشه‌ای مشکلات جامعه بود و به همین خاطر به سراغ کودکان رفت. او شیوه نقد و بحث را به داخل قصه کشید و شخصیت‌های آن ...
ماهی سیاه کوچولو
ماهی سیاه کوچولو «مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید؛ اما من تا می‌توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبه‌رو شدم ـ که می‌شوم ـ مهم نیست؛ مهم اینست که زندگی یا مرگ من، چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد... » ...
افسانه محبت
افسانه محبت روزی روزگاری، پادشاهی بود و دختری داشت شش هفت ساله. این دختر کنیز و کلفت خیلی داشت. نوکری هم داشت کمی از خودش بزرگ‌تر به نام قوچ‌علی. وقت غذا اگر دستمال دختر زمین می‌افتاد قوچ‌علی بش می‌داد. وقت بازی اگر توپ دورتر می‌افتاد، قوچ‌علی برایش می‌آورد، گاهی هم دختر پادشاه از میلیون‌ها اسباب‌بازی دلش زده می‌شد و هوس الک دولک ...
ماهی سیاه کوچولو (خشتی)
ماهی سیاه کوچولو (خشتی) فرشید مثقالی با تصویر سازی ماهی سیاه کوچولو در این کتاب در ایران و جهان شناخته شدو به دلیل تصویر سازی این کتاب در دو نمایشگاه مهم تصویرگری بولونیای ایتالیا و 2سالانه براتیسلاوا در سال 1384 جایزه گرفت.
ماهی سیاه کوچولو
ماهی سیاه کوچولو مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید. اما من تا می‌توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم که می‌شوم مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.
مشاهده تمام رمان های صمد بهرنگی
مجموعه‌ها