رمان خارجی

ترازوی بالک‌ها

(The balek scalea)

خسرو باقری
9789641153580
۱۳۸۶
۴۷ صفحه
۱۰۲۷ مشاهده
۰ نقل قول
هاینریش بل
صفحه نویسنده هاینریش بل
۳۴ رمان هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه‌های جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
دیگر رمان‌های هاینریش بل
عقاید 1 دلقک
عقاید 1 دلقک «این مزخرفات را تمام کنید، اشنیر. بگویید حرف حسابتان چیست؟» گفتم: «کاتولیک‌ها مرا عصبی می‌کنند، چون همه‌شان بی‌انصافند.» او خندان پرسید: «و پروتستان‌ها؟» «وررفتنشان با وجدان حالم را به هم می‌زند.» باز هم خندید: «و ملحدها؟» «ملال آورند...» «و خود شما واقعا چه هستید؟» «من یک دلقکم، که فعلا از آن چیزی که به نظر می‌آید بهتر است. یک موجود زنده کاتولیک ...
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم همیشه مقدمه نوشتن بر یک داستان را کاری زاید می دانستم ،اما کتاب آبروی از دست رفته کاترینا بلوم به چند دلیل مرا که از این کار گریزان بودم به انجام دادنش واداشت.موضوع این کتاب چکیده‌ی آخرین نظریه‌ی سیاسی- اجتماعی هاینریش بل است،که در آن به صراحت در مصاحبه‌های مختلف پس از چاپ کتاب بیان می‌کرد.او معتقد بود فاجعه‌ای که ...
پایان 1 ماموریت
پایان 1 ماموریت در چنین قضیه‌ای عدالت وجود ندارد، و آن‌ها، متهمان، هم انتظار چنین چیزی را نداشته‌اند. این که او به عنوان قاضی در این جا درماندگی خود را ابراز می‌دارد، این که پرونده‌ای که به عنوان آخرین پرونده به او داده‌اند درماندگی قانون انسانی را به وضوح کامل بیان می‌کند: این برای او زیباترین هدیه خداحافظی آن فرشته‌ی چشم‌بسته‌ای است ...
دفترچه خاطرات ایرلندی
دفترچه خاطرات ایرلندی «دفترچه خاطرات ایرلندی» روایت سفر کوتاه هاینریش بل به ایرلند در اواسط دهه پنجاه میلادی است. بل با یادداشت‌هایی پراکنده به شرح حال و وضعیت نابسامان این کشور می‌پردازد. از لطافت و صبر ایرلندی‌هایی سخن می‌گوید که علی‌رغم مشکلات و مصائب پس از جنگ به دنبال فرصتی دوباره برای زیستن و دوست داشتن هستند. این کتاب از نظر بسیاری از ...
طعم نان
طعم نان مرد شتاب‌زده گوشه‌ای از نان را کند. چانه‌اش می‌لرزید. احساس کرد چگونه عضلات دهان و فکش بالا و پایین می‌پرد. سپس دندان‌هایش را در تکه ناهموار و نرم بریده شده نان فرو برد و مشغول خوردن شد. او نان می‌خورد، گو این‌که بیات بود و از هفته پیش مانده بود. تکه نانی خشک بود. برچسب سرخ رنگ شرکت نان‌پزی. ...
مشاهده تمام رمان های هاینریش بل
مجموعه‌ها