من به خاطر تغییرات همسرم به اونا مدیونم و همیشه ترسم از اینه که نکنه قبل از پیدا کردن یه خونه، ماهیت واقعیشون آشکار بشه. میترسم چون این دنیا رو میشناسم. چون میدونم اگه بفهمن که اونا انسانن، یه بلایی سرشون مییاد.
۳۴ رمان
هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن میپردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن همزمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهههای جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
عقاید 1 دلقک
این کتاب درباره زندگی دلقکی به نام هانس شینر است که با معشوقهاش ماری از محل زندگیشان فرار میکنند، بعد از مدتی ماری او را ترک کرده و با شخص دیگری ازدواج میکند به همین دلیل هانس دچار افسردگی شده و به نوشیدن الکل رو میآورد این عارضه باعث میشود که در یکی از اجراهایش پایش مصدوم گردد. در نتیجه ...
عقاید یک دلقک
((هانس شنیر)) قهرمان اصلی داستان است که ماجراها از زبان او (اول شخص) بازگو میشود .پیشه ((هانس شنیر)) دلقکی است که هر از گاهی به صحنه میرود و تماشاگران را محو تماشای حرکات و دلقکی خود میسازد .او با دختری به نام ((ماری)) که دارای مذهب پروتستان است آشنا شده سرانجام با او ازدواج میکند .((هانس شنیر)) که خود یک ...
طعم نان
مرد شتابزده گوشهای از نان را کند. چانهاش میلرزید. احساس کرد چگونه عضلات دهان و فکش بالا و پایین میپرد. سپس دندانهایش را در تکه ناهموار و نرم بریده شده نان فرو برد و مشغول خوردن شد. او نان میخورد، گو اینکه بیات بود و از هفته پیش مانده بود. تکه نانی خشک بود. برچسب سرخ رنگ شرکت نانپزی. ...
آدم کجا بودی
اما آیا میتوان گفت یک مرد تمامی یک ملت است؟ آیا همهی آلمانیها هیتلر بودند؟ چه کسی میدانست بر سر جلادانش چه آمده و چه سرنوشتی در انتظار آنهاست؟ ملت فریب خورده، خسته و نا امید کشان کشان و با ضرب و زور به دنبال سردمداران خود روان است؛ کسانی که اکنون پشیمانند، ولی جرات ابراز پشیمانی ندارند: خستهاند، اما ...
قطار به موقع رسید
اولینا با صدایی آهسته شروع به صحبت میکند: لازم نیست بگویم که... اگر نمردی هرگز نباید این راز را به کسی بگویی. خودم میدانم. من مجبور شدهام به خدا و همهی مقدسین و لهستان، وطن خودمان قسم بخورم که از این بابت به هیچ کس نگویم، ولی وقتی آن را با تو در میان میگذارم درست مثل این است که ...