مکان خرابههای شهر نیویورک. زمان نامعلوم. حادثهای عظیم امپراطوری انسانها را از میان میبرد و زمین در وضعیتی نامعلوم است. پسری چهاردهساله به نام چشمطلایی در خرابههای این شهر برای زنده ماندن تلاش میکند. به زودی او با گروهی از نوجوانان روبهرو میشود که توسط شخصی مشکوک به نام «سایه» رهبری میشوند و در صدد برانداختن و بازسازی انسانیت هستند. چشمطلایی با آنها همراه میشود تا راز ترسناک اربابها را کشف کند.