من سهبار مردهام و سهبار مجددا متولد شدهام، گرچه مطابق سالهای زمین قدیم که هنوز برای اندازهگیری زمان به کار میرود، بیست سال بیشتر ندارم. این داستان 3 مرگ و زندگی من در فواصل بین آنهاست. نام من کمری است... کمری پسری است که در دوران کودکی از پدر و مادرش جدا شده تا برای تبدیل شدن به یک «شاهزاده امپراطوری» آموزش ببیند. او از قدرتهای بیولوژیکی فراانسانی برخوردار است و بدنش طوری طراحی شده که اگر در طول خدمت به امپراطوری کشته شد، در صورت شایسته بودن از نو در جسمی مشابه متولد شود... اما کمری در مقام یک شاهزاده با حقیقتی وحشتناک روبهرو میشود؛ اینکه بر خلاف تصور او ده میلیون شاهزاده دیگر وجود دارند که فکر و ذکر همگیشان تنها یکچیز است: کشتن یکدیگر و نشستن بر تخت امپراطور!