چون چشم از خواب گشودم دیدم روز روشن است و قایق را امواج آب به انتهای جنوب غربی جزیره گنج کشانیده است. آفتاب برآمده بود لیکن هنوز در پس توده سترگ تپه دوربین دریایی، که در این طرف تقریبا به طور قائم به روی دریا پایین آمده بود، قرار داشت.
۱۰ رمان
رابرت لویی استیونسُن نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم بود. شهرت داستان دکتر جکیل و آقای هاید این نویسنده به حدی است که نام آن در زبان انگلیسی به صورت ضرب المثل در آمده است. دیگر رمان معروف او جزیره گنج است.
جزیره گنج
من آن روز که دریانورد پیر با قیافهای ژولیده و پایی لنگان از جاده بریستول به مهمانخانه (دریاسالار بنبو) نزدیک میشد و باربر جامهدانهایش را میآورد به یاد دارم. هنوز هم صدای گوشخراش او را که در مهمانخانه طنین انداخته بود، میشنوم و گویی که دیروز بود که نگاه کنجکاو خود را به او دوخته بودم و از ترس میلرزیدم.
سرپناهی برای شب
دو چیز ذهنش را مشغول کرده بود. یکی منظره چوبه دار مونت فاکون در آن شب طوفانی و درخشان و دیگری سیمای مرد مرده با آن سر طاس و حلقهای از موهای مجعد قرمزرنگ. هر دوی این افکار قلبش را به تپش درمیآورد و باعث میشد تا گامهایش را بسیار تندتر بردارد، گویی میتواند از این افکار پریشان فرار کند.
جزیره گنج
چون چشم از خواب گشودم دیدم روز روشن است و قایق را امواج آب به انتهای جنوب غربی جزیره گنج کشانیده است. آفتاب برآمده بود لیکن هنوز در پس توده سترگ تپه دوربین دریایی، که در این طرف تقریبا به طور قائم به روی دریا پایین آمده بود، قرار داشت.
دکتر جکیل و آقای هاید (متن کوتاه شده)
دکتر جکیل و آقای هاید که نوعی آسیبشناسی روانی یک شخصیت دوباره است، به سرعت به چاپهای متعدد رسید. یک سال پس از انتشارش نمایشنامهای براساس آن در انگلستان و آمریکا روی صحنه رفت و بعدها فیلمها و سریالهای بسیاری نیز از آن ساخته شد.
استیونسن رمان دکتر جکیل و آقای هاید را که در کابوسی به ذهنش رسیده بود، ابتدا ...
دکتر جکیل و مستر هاید
نویسنده ماجرای عجیب دکتر جکیل و مستر هاید را بر اساس خوابی که شبی دیده بود نوشت. هنگامی که از خواب پرید «این داستان شگرف هیولایی» را به یاد آورد و بیدرنگ مشغول نوشتن آن شد. تمرکز بر شخصیتی دوگانه و نشان دادن تضاد دائمی خیر و شر سبب شد که این اثر پس از گذشت بیش از صد سال ...