ایزابل آلنده در رمان شهر جانوران داستان نوجوانی به نام آلکساندر کولد را روایت میکند که به علت بیماری مادر نزد مادربزرگ پدریاش میرود، اما در نیویورک و پیش از رسیدن به خانه مادربزرگ پول و وسایل او را میدزدند. مادربزرگ زنی مهربان و در عین حال یکدنده است که روش تعلیم و تربیت خاص خود را دارد. مادر آلکس سرطان دارد و تحت شیمیدرمانی قرار گرفته. مادربزرگ نویسنده است و ماموریت گرفته برای تحقیق و نوشتن مقالهای درباره جانورانی عظیمالجثه به امریکای جنوبی برود و در مورد علت مرگ و میر بومیان تحقیق کند...