داستان این کتاب سرگذشت سرباز جوان پرشوری است که از زادگاه خود به سرزمینهای دوردست میرود و به دختر سروانی دل میبازد. در این راه عشق شورانگیز، تن به بلا میدهد، دوئل میکند، به پیشواز خطر میتازد، در جامه افسری با پوگاچف، شورشی نامدار زمان، که با تزار پنجه درافکنده بود، دوستی میورزد و به گناه این دوستی محکوم به مرگ میشود. آیا این رای ظالمانه اجرا میگردد؟