ـ اگه حمال میخواستی من خودم حاضرم هان؛ یه کالسگهی نعشکش هم دارم! من هر روز مردهها رو میبرم شاعبدالعظیم خاک میسپارم ها، من تابوت هم میسازم؛ به اندازهی هر کسی تابوت دارم، به طوری که مو نمیزنه! من خودم حاضرم، همین الان!...
۴۶ رمان
صادق هدایت (متولد: ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در تهران، مرگ: (خودکشی با گاز) ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ برابر با ۹ آوریل ۱۹۵۱ در آپارتمان اجارهای مکرر، خیابان شامپیونه، پاریس) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است.
هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند. هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است، اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، ...
3 قطره خون (مجموعه داس...
در تمام این مدت هر چه التماس میکردم کاغذ و قلم میخواستم به من نمیدادند. همیشه پیش خود گمان میکردم هر ساعتی که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت... ولی دیروز بدون این که چیزی خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آنقدر آرزو میکردم، چیزی که آنقدر انتظارش را داشتم...! اما ...
وغوغ ساهاب
دیشب رفتم به تماشای تیارت:«طوفان عشق خونآلود،» که اعلان شده بود شروع میشود خیلی زود، ولی برعکس خیلی دیر شروع کردند؛ مردم را از انتظار ذله کردند، پیس به قلم نویسنده شهیر بینظیری بود، که شکسپیر و مولیر و گوته را از رو برده بود؛ هم درام، هم تراژدی، هم کمدی، هم اخلاقی،... روی هم رفته تیارتی بود آنتیک.
زنده به گور
زنی که مردش را گم کرد (گزیده داستانهای کوتاه صادق هدایت)
2 سال میگذشت که زرین کلاه زن گلببو شده بود. اولین بار که زرین کلاه گلببو را دید 1 روز انگور چینی بود. زرین کلاه با مهربانو دختر همسایهشان و موچول خانم و خوهرانش خورشیدکلاه و بمانی خانم کارشان این بود که هر روز دسته جمعی زن و مرد و دخترها در موستان انگور میچیدند و خوشههای درخشان را در ...