رمان خارجی

کتاب‌خانه سحرآمیز بی‌بی بوکن

(Bibi bokkens magiske bibiotek)

زیرزمین خیلی تاریک بود، اما کتاب‌ها درخششی خاص داشتن. از احساس این که قبلا هم این‌جا بوده‌ام، هم احساس آشفتگی می‌کردم و هم خوشحالی. در این لحظه، صدای آهسته زنگی رو شنیدم و بعد اتاق پر از نوری غبارآلود شد. میلیون‌ها ذره کوچک نور مثل ستارگان سوسو زنان در اطرافمون به پرواز در اومدن. با خودم گفتم: حالا من بخشی از کائنات هستم، با این‌که ما در زیرزمین خونه‌ای کوچک واقع در محلی کوچک، در شهری کوچک بودیم،‌ نمی‌دونم چر این اتاق به نظرمون بزرگ‌تر از تمام دنیای بیرون می‌اومد.

9789648944525
۱۳۹۰
۱۹۶ صفحه
۱۵۵۹ مشاهده
۰ نقل قول
یوستین گردر
صفحه نویسنده یوستین گردر
۱۹ رمان یوستین گردر (به نروژی: Jostein Gaarder) (زاده ۸ اوت ۱۹۵۲) نویسنده نروژی و معلم فلسفه است. عمده شهرت او به‌خاطر نگارش کتاب آموزش فلسفه در قالب داستان با عنوان دنیای سوفی است او رمان‌نویس و خالق داستان‌های کوتاه است که بیش‌تر دارای اطلاعات فلسفی برای مخاطبین جوانش می‌باشد. یوستین گردر در رشته فلسفه، الهیات، و ادبیات از دانشگاه اسلو فارغ‌التحصیل شد و سپس به‌مدت ده‌سال به‌تدریس «تاریخ عقاید» در دبیرستان‌ها پرداخت. او در حال‌حاضر به‌عنوان نویسندهٔ آزاد درکنار ِ همسر و ...
دیگر رمان‌های یوستین گردر
دختری با پرتقال
دختری با پرتقال پدرم بنا به مدرک مهمی نشان داده‌ بود که مرا دیوانه فرض نکرده و درباره دختر پرتقالی از خود افسانه‌ای نساخته بوده است. امکان داشت همه چیز را برای من نگفته باشد. اما آن‌چه گفته بود حقیقت محض بود. اما به یاد نداشتم که حتی یک‌بار هم در راهروی خانه‌مان تابلویی از پرتقال یا درخت آن دیده باشم. فقط نقاشی‌های ...
دنیای سوفی
دنیای سوفی
دختر مدیر سیرک
دختر مدیر سیرک سال‌ها پیش نمایش سیرکی در اولم برگزار شد. رئیس سیرک مرد تنومندی بود و عاشق یکی از بندبازهایش به نام تری شده بود که دختر خیلی زیبایی بود. آن‌ها با هم ازدواج کردند و سال بعد تری برای او دختری به دنیا آورد که نام او را پانینا مادنیا گذاشتند. این خانواده کوچک و خوشبخت در کاروان صورتی‌رنگ سیرک زندگی ...
سلام کسی اینجا نیست
سلام کسی اینجا نیست مادرم می‌گفت بچه توی شکمش سر و ته ایستاده است و به شکمش لگد می‌زند. مادرم از لگدهای آن فسقلی دائم زرد و کبود می‌شد. وقتی این حرف‌ها را می‌زد، فکر کردم چرا این برادر کوچولو مراعات مادر را نمی‌کند. دوست داشتم بنشینم و از روی شکم مادر به او بگویم که باید چه‌طوری باشد. ولی خوب هیچ بچه‌ای تربیت ...
دختر پرتقال
دختر پرتقال پدرم بنا به مدرک مهمی نشان داده‌ بود که مرا دیوانه فرض نکرده و درباره دختر پرتقالی از خود افسانه‌ای نساخته بوده است. امکان داشت همه چیز را برای من نگفته باشد. اما آن‌چه گفته بود حقیقت محض بود. اما به یاد نداشتم که حتی یک‌بار هم در راهروی خانه‌مان تابلویی از پرتقال یا درخت آن دیده باشم. فقط نقاشی‌های ...
مشاهده تمام رمان های یوستین گردر
مجموعه‌ها