رمان ایرانی

بگذارید میترا بخوابد

صدای موسیقی ناشناسی حرفش را قطع کرد. ایوب بی‌اختیار نگاهی به گوشی خود انداخت و از این که ستاره سراغش را نگرفته، شاد و اندکی نگران شد، اما چرا این آهنگ؟ زنگ هیوا را می‌شناخت، موسیقی فیلم سینما پارادیزو بود. شهرزاد گوشی را از کیفش درآورد و نگاهی به آن انداخت. لبخندی زد و با مهربانی دستش را روی دست ایوب گذاشت. ایوب این حرکات را خوب می‌شناخت. حتا اگبر برای رد گم کردن، زنگ مخصوص هیوا را تغییر داده باشد. حتما این یکی را هم هیوا معرفی کرده و موسیقی فیلم است، شهرزاد که سواد این چیزا را ندارد.

چشمه
9789643627935
۱۳۹۰
۱۳۲ صفحه
۶۶۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های کامران محمدی
آن‌جا که برف‌ها آب نمی‌شوند
آن‌جا که برف‌ها آب نمی‌شوند آن جا که برف‌ها آب نمی‌شوند نخستین رمان از سه گانه‌ی کامران محمدی است که با نام سه گانه‌ی فراموشی به مرور منتشر می‌شوند. این رمان، روایت سه روز از زندگی آدم‌هایی است که تنهایی،عشق،فراموشی و مرگ، وجه مشترک زندگی آن‌هاست. محمدی با رویکردی روان‌شناختی و تحلیل گرانه، بیش از هر چیز تلاش می‌کند شناخت روشنی از موقعیت روانی شخصیت‌های ...
رولت روسی و 8 داستان دیگر
رولت روسی و 8 داستان دیگر کامران محمدی نویسنده سوژه‌های بکر و کمتر دیده شده است. او که پیش از این با سه‌گانه‌اش روایتی از یک نسل زخمی ارائه کرد، در این مجموعه داستان از آدم‌هایی متفاوت، فضاهای متناقض و ماجراهای نفس‌گیری می‌نویسد که در تمام آن‌ها غافلگیری محور اصلی متن است. محمدی در این داستان انسانش را در لحظه‌ای قرار می‌دهد که «گم‌شدن» باعث می‌شود ...
این‌جا باران صدا ندارد
این‌جا باران صدا ندارد این‌بار صابون جامد را برداشت و با دقت بین انگشت‌ها و پشت و روی دست‌هایش را شست. هر چه تلاش می‌کرد گفت و گوی تلفنی شیرین را از ذهنش خارج کند، کمتر موفق می‌شد و جزئیات بیشتری از آن در ذهنش شکل می‌گرفت. شیرین ذهنش می‌گفت: الان خوابه... حالا می‌آم می‌بینمت... نه بابا اون که حالیش نیست... شیرین ذهنش با یک ...
قصه‌های پری‌وار و داستان‌های واقعی (39 داستان مینی‌مالیستی)
قصه‌های پری‌وار و داستان‌های واقعی (39 داستان مینی‌مالیستی) گفتم: پری، اتاق خیلی نم داره. گفت: ولی پریای دریایی که از نم ترسی ندارن اونا تو دریا زندگی می‌کنن. گفتم: پاهات این طوری بدتر می‌شه. گفت: پریای دریایی که پا ندارن. دم دارن من هم شبا که تو خوابیدی دم درمی‌آورم. گفتم: باید خونه رو عوض کنیم، بریم یه جای بهتر ولی با این وضع کار.... گفت: پریای دریایی که کار نمی‌خوان اونا خیلی ...
مشاهده تمام رمان های کامران محمدی
مجموعه‌ها