دختر جوانی به نام آنابلوم که در جستجوی برادر گمشدهاش به شهری ناشناس سفر میکند و پس از مدتی مایوس از یافتن برادر، بیپول و بیخانمان در شهری مصیبتزده روزگار را سپری میکند. او برای فرار از بیخانمانی دعوت پیرزنی ناشناس را میپذیرد، اما با شوهر شرور و متجاوز او روبرو میشود و حلقههای مصیبت این چنین تکرار میشوند.