رمان خارجی

بگذار تو را معشوقم بنامم

کری مک گراث به فاصله‌ی دو هفته، دو بار با منظره‌ای هولناک روبرو می‌شود: دکتر اسمیت، جراح پلاستیک، بیماران خود را به شکل زن جوانی درمی‌آورد که چندین سال پیش به قتل رسیده‌اند. کری بخوبی آن زن زیبا و جوان را که سوزان نام داشت، به خاطر می‌آورد: در آن زمان که شوهر زن محکوم شد، او نماینده‌ی دادستان بود ... اما زمانی که کری دستخوش تردید می‌شود و تصمیم می‌گیرد دوباره این پرونده را بگشاید، به نظر می‌رسد که هیچ‌کس تمایلی به انجام این کار ندارد، نه رئیسش، نه همسر سابقش و نه حتی دوست قدیمی‌اش سناتور هوور ... مری هیگینز کلارک در این رمان که سیزدهمین اثر اوست، از تمام کارهای پیشین خود پیشی می‌گیرد. در این رمان، جنایت، تهدید و هراس، به همراه تجزیه و تحلیلی موشکافانه از روانشناسی جنایت در کنار هم قرار می‌گیرند.

لیوسا
9789645634207
۱۳۸۷
۴۲۴ صفحه
۳۴۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
مری هیگینز کلارک
صفحه نویسنده مری هیگینز کلارک
۳۳ رمان مری هیگینز کلارک یکی از چهره‌های مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کرده‌است. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی می‌پرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
دیگر رمان‌های مری هیگینز کلارک
تنها خواهم رفت
تنها خواهم رفت ملکه هیجان و اضطراب دوباره برگشته است! آخرین رمان مری هیگینز کلارک یا به عبارتی سی‌امین رمان او به یکی از هیجان‌برانگیزترین کارهای او تبدیل شده است. او در کتاب جدیدش به تازه‌ترین نوع جرم و جنایت، یعنی جعل هویت افراد می‌پردازد. شاید تا به حال چیزی در این مورد نخوانده یا خودتان تجربه نکرده باشید که چقدر می‌تواند ترسناک باشد که ...
تو مهتاب شوی
تو مهتاب شوی
فقط قلبم را از من بگیر
فقط قلبم را از من بگیر ناتالی ستاره زیبا و مشهور تئاتر و سینما، ناگهان و به صورت اتفاقی به هویت قاتل دوست و هم‌اتاقی پیشین خود پی می‌برد. چند روز بعد جسد او در پارکینگ خانه‌اش پیدا می‌شود و انگشت اتهام به سوی کارگزار هنری و همسر سابق او اشاره می‌رود. رسیدگی به پرونده این قتل به دستیار جوان دادستان سپرده می‌شود و در حالی که ...
هیچ جایی مثل خانه نیست
هیچ جایی مثل خانه نیست نشانه‌های زیادی وجود دارد که هویت سلیا در جامعه حقیقی است. زمانی که جورجت گرو، همان مشاور املاکی که خانه را به آلکس فروخت، به طرز فجیعی به قتل رسید، سلیا به عنوان اولین فرد حاضر در صحنه جنایت تبدیل به یک مظنون شد. در همان حالی که سلیا برای اثبات بی‌گناهی‌اش مبارزه می کرد، غافل از این بود که او ...
در خیابانی که تو زندگی می‌کنی
در خیابانی که تو زندگی می‌کنی
مشاهده تمام رمان های مری هیگینز کلارک
مجموعه‌ها