رمان خارجی

همه گرفتارند

... انگار همه اهل یک قبیله جدایی‌ناپذیرند. همیشه فکر یک میهمان جدید شادی‌بخش است. یک نوزاد، یک لوله‌کش، چرخ‌و فلک راضی است. از این‌که معشوق مادرش لوله‌کش است خوشش می‌آید. اگر ماهی‌گیر بود. اصلا نمی‌توانست تحملش کند. چرخ‌و فلک در حالی که به حرف‌های مادرش گوش می‌دهد. کادوهایش را باز می‌کند. یک سه پایه نقاشی، یک سری قلم مو، کتابی درباره یک نقاش هلندی به نام پیتر دوهوش. خیلی لوسش کرده‌اند. آقای لوسین می‌گوید: راستی حدس بزنید کی می‌خواد بیاد پیشمون؟ حدس نمی‌زنین. خانم کارل، بله، او خبرهایی درباره نقاشی‌های چرخ و فلک شنیده. خانم کارل برای قضاوت درباره هیچ موضوعی به سلیقه خودش اکتفا نمی‌کند. او فقط به شایعه اهمیت می‌دهد. چرخ‌و فلک یکی از دفاتر نقاشی‌اش را برای نقاش بزرگی فرستاده است. او هم بلافاصله به چرخ‌‌وفلک جواب داده. تشویقش کرده و یک اثر امضا شده از خودش را به او اهدا کرده است. خانم کارل دیگر از دست چرخ‌‌وفلک عصبانی نیست. مثل اینکه این کوچولو دیگه پیش‌بینی هم نمی‌کنه. خانم کارل دلش می‌خواهد نقاشی‌های چرخ‌و فلک را ببیند. همین‌طوری، برای خاطر دلش و بعد هم بدش نمی‌آید گوشه چشمی به اثر نقاش بزرگ بیندازد...

رویا طیبی
رادمهر
9789648673289
۱۳۸۵
۱۳۶ صفحه
۱۲۱۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
کریستین بوبن
صفحه نویسنده کریستین بوبن
۴۶ رمان کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شده‌است. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند. برای او تجربه‌های ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌است. بوبن بیش ...
دیگر رمان‌های کریستین بوبن
لباس کوچک جشن
لباس کوچک جشن آن‌که را دوست می‌داریم، می‌بینیم که کاملا عریان، در لباسی به رنگ روشن. به سویمان پیش می‌آید. لباسی شبیه لباس‌هایی که روزگاری، روزهای یکشنبه در کلیسا به تن می‌کردند و یا لباس‌هایی که در مجالس رقصی که بر روی کف‌پوش‌های چوبی اجرا می‌شد می‌پوشیدند. و با این وجود او عریان است هم چون ستاره‌ای که در اوج روز می‌درخشد. با ...
غیر منتظره
غیر منتظره این‌ها جزئی از افکاری بودند که شما ـ وقتی نگاهتان می‌کردم ـ به من می‌دادید. شما امروز را به سمت زمستان آینده پیش می‌برید. این را مانند دسته گلی تازه میان بازوان برهنه‌تان می‌فشارید و ناگهان دریافتم که دیگر هرگز به زندگی من باز نخواهید گشت. دریافتم که من بدون دیدار مجدد شما خواهم مرد: فردا برای نور بخشیدن به ...
فراتر از بودن و موتسارت و باران
فراتر از بودن و موتسارت و باران سال‌ها از مردن همسر او می‌گذرد، اما با گذشت زمان بسیار هنوز باور ندارد که همسرش را از دست داده است.
18 اثر از کریستین بوبن
18 اثر از کریستین بوبن واقعه مرگ تو، تمام وجود مرا درهم ریخت... تمام وجودم، جز قلبم را. آن قلبی که تو ساختی و هنوز می‌‌سازی، قلبی که تو، هنوز در نبودت هم با دست‌های گم شده‌ات، به آن شکل می‌دهی و با صدای گم شده‌ات، آن را به آرامش دعوت می‌کنی و با خنده‌های گم شده‌ات، به آن روشنی می‌بخشی.
بخش گمشده
بخش گمشده ما برای این نمی‌نویسیم که نویسنده بشویم. برای این می‌نویسیم که در سکوت به آن عشقی ملحق شویم که همه عشق‌ها از آن محرومند.
مشاهده تمام رمان های کریستین بوبن
مجموعه‌ها