کودکان به ملکوت پروردگار نزدیکترند...
و خدا آن چیزی است که کودکان میشناسند، نه بزرگسالان...
بزرگسالان وقت خود را برای غذا دادن به گنجشکها هدر نمیدهند...
۴۶ رمان
کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شدهاست. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوستهاند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل میدهند. برای او تجربههای ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانهاست. بوبن بیش ...
دیوانهوار
در زندگیهایمان باید زندگی دوگانهای داشتهباشیم و در قلبهایمان خونی دوگانه، شادی همراه با رنج، خنده همراه با اندوه، مثل دو اسبی که به یک ارابه بسته شدهاند و هر یک دیوانهوار، ارابه را به سوی خود میکشند. پس در جادهای برفی، سوارکارانی هستیم که در جستوجوی ردپایی، در جستوجوی اندیشهای سلیم، پیش میتازیم و زیبایی، گاه مانند شاخهای فرود ...
فرسودگی
من سه سالهام، درون این سن مینویسم، حروف الفبا را برمیدارم و کلبه یا برج یا قصری درست میکنم، اگر این کلبه دیگر مناسب حال من نباشد، یکی دیگر میسازم یا پابرهنه به راهرو میروم و در خانهای که مرکب آن را از هر چیز خالی کرده، یکه و تنها در سه سالگی آواز سر میدهم، هرگز از تنهایی تنها ...
حضرت حضیض
زیبایی از عشق میآید، همانگونه که روز از خورشید میآید، همانگونه که خورشید از خدا میآید، همانگونه که خدا از زنی خسته از زایمانهایش میآید...
همه گرفتارند
... انگار همه اهل یک قبیله جداییناپذیرند. همیشه فکر یک میهمان جدید شادیبخش است. یک نوزاد، یک لولهکش، چرخو فلک راضی است. از اینکه معشوق مادرش لولهکش است خوشش میآید. اگر ماهیگیر بود. اصلا نمیتوانست تحملش کند. چرخو فلک در حالی که به حرفهای مادرش گوش میدهد. کادوهایش را باز میکند. یک سه پایه نقاشی، یک سری قلم مو، کتابی ...
بانوی سپید
با گذر از کودکی دو چیز را از دست دادم، لذت گم کردن کفشهایم در گل و پابرهنه برگشتن به خانه، در حالیکه در آب به دنبال گلهای سرخ آتشین میگشتم، و سرزنشهای مادرم که بیشتر به دلیل نگرانی برای من و کمتر به سبب ناراحتی حقیقیاش بود، زیرا اگرچه اخمها را در هم میکشید اما لبخند میزد.