کودکان به ملکوت پروردگار نزدیکترند...
و خدا آن چیزی است که کودکان میشناسند، نه بزرگسالان...
بزرگسالان وقت خود را برای غذا دادن به گنجشکها هدر نمیدهند...
۴۶ رمان
کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شدهاست. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوستهاند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل میدهند. برای او تجربههای ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانهاست. بوبن بیش ...
ایزابل بروژ
کسانی که انتظارشان را میکشی، در اعماق وجودت گم گشتهاند؛ تو این را خوب میدانی. آنها در ژرفای تاریک جانت سردرگماند. آتشی روشن کن تا ببینند، تا راهشان را بازیابند، مسیری را که از جهنم به روز روشن میرسد، به خود امروز، ایزابل.
جانت را بیافروز
بنویس
حضرت دوست
در «حضرت دوست» هنر کریستین بوبن در بیان روایتگرانه به اوج خود میرسد. پسری از خانوادهای متمول، به سال 1182 میلادی در آسیزی واقع در ایتالیای مرکزی به دنیا میآید. او فرزند یک تاجر پارچه است و تاجر پارچه سودایی پول و ثروت. مادر او را فرانچسکو و پدر او را فرانسوا میخواند. پسر که سودای جنگاوری در سر دارد ...
دلباختگی (لوییز امور)
لوییز امور همهجا بود، روی کاناپه و همچنین در ذهن من، در زوایای نهانی مغزم نشسته بود. . .
دیگر هیچکس غیر از او در جهان نبود، تنها او وجود داشت و بس. اینک حقیقتا خواندن و نوشتن میآموختم و سرانجام پا به عرصه حیات میگذاشتم، و حریص و وحشتزده صورت و اندام موجودی تنومند و سترگ را تماشا میکردم. ...
6 اثر
عشق میآید،عشق میرود.همواره به زمان خویش و هیچگاه به زمان ما.برای آمدن،تمام آسمان را،تمامی زمین را،تمامی واژگان را میطلبد.نمیتواند در تنگای یک معنی بگنجد.حتی نمیتواند به یک خوشبختی اکتفا کند.عشق آزاد است.آزادی با خوشبختی همراه نیست.با شادی همراه است.شادی در قلب ما مانند نردبانی از نور است.نردبانی که از ما بسی بالاتر میرود.که از خودش بسی بالاتر میرود،آنجا که دیگر ...
اسیر گهواره
دو هزار سال تنها بودم- تمام دوران کودکیم. هیچکس مسئول این تنهایی نیست، من سکوت مینوشیدم و از آسمان آبی تغذیه میکردم. انتظار میکشیدم. بین من و دنیا حصاری وجود داشت که روی آن فرشتهای که در دست چپ یک گل ادریسی- نوعی گلوله برفی آبی رنگ- داشت، پاسداری میکرد. نسبتهای حقیقی زندگی ما را- که بخش اعظم آن نامشهود ...