رمان ایرانی

فراتر از معرکه 1 (2 جلدی)

... متین، یک بار دیگر می‌گویم. تو مرد بدی نیستی! این را حاضرم به تمام دنیا بگویم، ولی من از قفس خسته شده‌ام. لطفا دنبالم نگرد. من را پیدا نخواهی کرد. اما من از مدت‌ها پیش همه چیز را سبک و سنگین کرده‌ام و نتیجه گرفته‌ام دست‌کم برای یک مدت، باید مال خودم باشم. فقط مال خودم. می‌خواهم طعم آزادی را بچشم. طعم زندگی دلخواه. طعم عاطفه‌ای غیر علمی! دیگر منطق‌های دو دو تا چهار تای تو را نمی‌خواهم بشنوم. حق با تو است. کاری که من کرده‌ام، نه با منطق تو، و نه با منطق هیچ کس دیگر قابل تایید نیست. اما همان‌طور که گفته‌ام، من گوشم را به روی هر صدایی بسته‌ام...

علم
9789644058523
۱۳۸۷
۶۲۴ صفحه
۱۸۱۰ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده شهره وکیلی
۳۴ رمان شهره وکیلی (۱۳۲۵–) نویسنده (رمان‌نویس) ایرانی است. او همچنین آموزگار و مدیر مدرسه نیز بوده‌است. رمان‌های او فروش بالا و چاپ‌های متعدد داشته‌اند. سیمین دانشور از کتاب «شب عروسی من» وی تمجید کرده است[نیازمند منبع]. شهره وکیلی در سال ۱۳۲۵ در تهران (خیابان ژاله) زاده شد. سپس در دبیرستان آزرم دیپلم ادبی گرفت و همان زمان که در کنکور شرکت می‌کرد ازدواج کرد. وکیلی در دانشگاه تربیت معلم حشمتیه پذیرفته شد و زمان دانشجویی در مدرسه نیز تدریس می‌کرد. او تحصیلش ...
دیگر رمان‌های شهره وکیلی
شالیزه
شالیزه این کتاب یک رمان است. شخصیت اصلی و حتی بسیاری از شخصیت‌های داستان شالیزه همان نسل امروزی هستند که مانند تکرار تاریخ با نسل قبل از خود در ستیزند. بزرگترها به دنبال چارچوب قواعد دلخواه خود هستند و کوچک‌ترها روحی سیال‌تر از زمان دارند و در این قالب‌ها نمی‌گنجند. هر دو در کنار هم هستند و به یکدیگر عشق می‌ورزند ...
بازی تمام شد
بازی تمام شد «اول باید یک قول به من بدهی.» «چه قولی؟ هر چه بگویی قبول می‌کنم.» «مگی، تا وقتی با هم ازدواج نکرده و مادرت را پیدا نکرده‌ایم، نباید پدرت را در منگنه بگذاری که مسائل پشت پرده را فاش کند. پدرت خیلی شکسته شده. تمام زندگی‌اش پر از حوادث کمر شکن بوده. او به خاطر تو یک عمر زجر کشیده. نباید امروز که ...
چه زود دیر شد جلد1(2جلدی)
چه زود دیر شد جلد1(2جلدی) بی‌تا بهت‌زده و از رمق رفته گفت:«اگر بزنم تو چه کار می‌کنی؟» ـ فرار می‌کنم. تو همین را می‌خواهی، نه؟ برق شرربار نگاهش بی‌تا را در جا خشک کرد. با صدایی شکسته گفت: ـ پس تا فریاد نزده‌ام و آبرویت را نبرده‌ام برو. ـ من دوستت دارم. با من این جوری رفتار نکن! بد می‌بینی‌ها! ـ من... من از تو متنفرم. برو گمشو دیوانه‌ احمق!...
صبح ستاره‌سوز
صبح ستاره‌سوز
جادوی نهفته
جادوی نهفته رابطه‌ای زنده با جهان داشتن سعادتی است که کمتر کسی به اهمیت آن توجه کرده است! کمی تخیل در ذهن، و کمی ابتکار در عمل می‌تواند این رابطه را بهتر برقرار کند! تجربه کنید، حتما به نتیجه می‌رسید.
مشاهده تمام رمان های شهره وکیلی
مجموعه‌ها