رمان ایرانی

شریک جرم

مردی را به اشتباه بازداشت کرده‌اند. او مجرم نیست. مردی که مجرم نیست از زندان آزاد می‌شود. یک نفر همه جا داد می‌زند من قاتلم، من کردم، من بودم که سینما را آتش زدم. این دو با هم راه می‌افتند توی خیابان‌ها، قدم می‌زنند، بستنی می‌خورند، اختلاط می‌کنند. هیچ‌کس حرف‌های آن‌ها را باور نمی کند. هیچ کدام مجرم نیست. شاید هم هر دو نفر مجرم‌اند. یکی مجرم است و آن دیگری شریک جرم.

مرکز
9789643054656
۱۳۸۶
۱۹۲ صفحه
۱۰۶۴ مشاهده
۰ نقل قول
جعفر مدرس صادقی
صفحه نویسنده جعفر مدرس صادقی
۲۳ رمان (Jafar Modarres-Sadeqi)
دیگر رمان‌های جعفر مدرس صادقی
عرض حال
عرض حال
آب و خاک
آب و خاک مرد دوربین به دست از او خواهش کرد بیاید روی ایوان بگیرند و بعد خواهش کرد بروند توی ساختمان.... یک سالن خیلی بزرگ با سقف خیلی بلند... نیمی از سالن به این بزرگی صحنه نمایش بود و نیمه دیگر جای تماشاچی‌ها. صحنه نمایش را برای نمایشی که قرار بود به زودی اجرا شود آماده می‌کردند و تخته‌ها و صندلی‌های شکسته ...
12 داستان
12 داستان چرخ فلک، پارک به شرط آرایشگاه، مردی که از هواآمد، تیر‌خورده‌ها، شازده‌کوچولو، شب خداحافظی، کارت پستال، میز، صدای پا، ناخدا، بزرگترین خانه‌ دنیا و بزرگترین نویسنده دنیا، دوازده داستان این مجموعه را تشکیل می‌دهند.
وقایع اتفاقیه (47 داستان)
وقایع اتفاقیه (47 داستان) این کتاب مجموعه‌ی داستان‌هایی‌ست که در طول یک سال در ستون " وقایع اتفاقیه"ی روزنامه‌ی " شرق" چاپ شده است. وقایع‌اتفاقیه‌نویس می‌گوید من داستانی که وقایع اتفاقیه نباشد سراغ ندارم. شما چه اسمی برای واقعه‌ای که اتفاق می‌افتد پیشنهاد می‌کنید؟ وقایع اتفاقیه‌نویس می‌گوید من هیچ داستانی که اتفاقی توش نیفتد سراغ ندارم. وقایع اتفاقیه داستان است و داستان‌نویس کار دیگری ...
آن طرف خیابان
آن طرف خیابان آن طرف خیابان، درست رو به‌ روی پنجره، یک نفر تکیه داده است به درخت و زل زده است به پنجره... سیگاری گذاشته است گوشه‌ لبش و حالا دارد کبریت می‌زند. چند تا کبریت می‌کشد که یکی یکی توی باد خاموش می‌شوند. دست‌هاش را دور کبریت حلقه می‌کند و تکانی به خودش می‌دهد تا پشتش به باد باشد...
مشاهده تمام رمان های جعفر مدرس صادقی
مجموعه‌ها