غصه نخور عزیز دلم، یه روزی مهمون دل تو هم از راه میرسه یکی میاد تا واسه همیشه کنارت بمونه. یکی که جای اون رو برات پر می کنه.
مثل فرزاد که نگارو جایگزین نیاز کرد...
عشق نخواهد پوسید
حالم حسابی گرفته شده بود، پسرها ریز ریز میخندیدن، برگهام رو برداشتم و جایی که استاد گفته بود نشستم، دیگه فکرم متمرکز نمیشد مثل یخی که زیر تابش آفتاب قرار گرفته باشد وا رفتم. تا آخر جلسه نگاه سنگین استاد و نگاه تمسخرآمیز پسرها را روی خود حس میکردم. صدای محکم و باصلابت استاد پایان وقت رو اعلام کرد، همه ...
رها میشوم
اگر روزی رسید که ندیده گرفته شدی...
اگر روزی رسید که آنکه دوستش داری محرمت بود...
آنجا که سخن زبان و دل یکی نبود!
چه میکنی؟؟؟
آیا تسلیم میشوی و واگذار میکنی...
یا مبارزه میکنی تا به آنچه بخواهی برسی...
تو که بودی یک همراه یا یک محرم...
ای کاش از ابتدا میدانستم تا دل نبندم و
به عنوان تکیهگاه به تو بنگرم...
اما هنوزم دیر نشده!
بیا و ...
قلبم برای تو
سه چهار روز توی تب و هذیون گذشت .هروقت چشم باز میکردم یا بیبی کنارم بود یا یوسف بعدکه خوب شدم سعی کردم با این قضیه کنار بیام .آره باید امیرعلی را گوشه ذهنم دفن میکردم درست مثل نرگس .برای همین سعی کردم خودم رو توی کار و خیاطی غرق کنم .شکوه هیچی نمی پرسید حتما اونم یه چیزایی فهمیده ...
قلبم برای تو (گاهی به من نگاه کن)
... حمید سیگار باریک و بلندی را روشن کرد و پکی عمیق به آن زد. باورم نمیشد که این همان حمید باشد؛ شکسته و لاغر و موهای شقیقهاش سفید شده بود و روی پیشانیاش خطوطی عمیق افتاده بود. دیگر از آن ابهت و جذابیت گذشته خبری نبود، بر عکس تمام دفعاتی که فکر میکردم با دیدنش به هم میریزم کوچکترین ...