رمان نوجوان

پادشاه آن سوی دروازه

(The king beyound the gate)

یک قرن از دفاع قهرمانانه دروس دلنوچ گذشته است. اما مردم درنای رو در روی هراس جدیدی قرار می‌گیرند؛ امپراطوری دیوانه که به وسیله دو سپاه همیشه پیروز اهریمنی شکست‌ناپذیر در قدرت نگاه داشته می‌شد. پیوندی‌ها هیولایی هستند سرشار از قدرتی مهیب. کشیشان سیاه، کشیشان جنگجویی هستند که در مهارت‌های جنگی نظیر ندارند. مردم درنای در مقابل آنها با خطری بسیار بزرگ روبه‌رو هستند. یک مرد، یک خارجی که به خاطر خون نادیر در رگ‌هایش مورد تنفر درنای‌ها است و به خاطر پیشینیان درنای خود مورد بی‌مهری و تنفر نادیرها، برمی‌خیزد و به راه می‌افتد تا امپراطور را از پای درآورد. او تنها یک مرد است در مقابل نیروهای هرج و مرج. او تناکاخان است ـ شاهزاده سایه‌ها.

9789648944631
۱۳۸۹
۴۷۲ صفحه
۱۱۵۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیوید گمل
صفحه نویسنده دیوید گمل
۱۸ رمان دیوید اندرو گمل نویسندهٔ مشهور بریتانیایی کتابهای قهرمان محور بود. درحالی که در دوران جوانی به روزنامه نگاری مشغول بود در سال ۱۹۸۴ اولین رمان رسمی خود با عنوان "افسانه" را منتشر کرد. بعد از آن زمان بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۶ بیش از سی رمان نوشت که بیشتر آنها حماسی و فانتزی بودند. کتابهای او با فروش بیش از یک میلیون نسخه همچنان در سراسر دنیا به فروش می‌رسند. مادرش او را که در غرب لندن و در محله‌ای فقیرنشین ...
دیگر رمان‌های دیوید گمل
ارباب کمان نقره‌ای
ارباب کمان نقره‌ای سه نفر سرنوشت ملت‌ها را تغییر می‌دهند. هلیکون، شاهزاده جوان درنای، تسخیر شده توسط خاطرات تلخ و غذاب‌آور دوران کودکی. کاهنه آندروماک، با روحیه‌ای آتشین و استقلال طلب که اقتدار پادشاهان را به چالش می‌طلبد. و آرگوریوس، جنگجوی تنها و منزوی، که فقط فکر انتقام او را به پیش می‌برد. آن‌ها تروا را شهری می‌یابند ویران شده کینه و رقابت، ...
سپر آذرخش
سپر آذرخش جنگ نزدیک است و تمام پادشاهان سبز کبیر گرد می‌آیند. دوست و دشمن، هر کدام با نقشه‌های شوم خود از پیروزی و غارت. در این هنگام‌ی فریب و خیانت 3 مسافر از راه می‌رسند، پیریا، کاهنه‌ی فراری با رازی وحشتناک، جنگجویی با آرمان‌های بزرگ و شمشیری مشهور، و دوست نزدیکش با نوسکلس، که در جنگ پیش رو اسطوره‌ی خودش را می‌سازد. همه‌ی ...
گرگ در سایه (جان شانو 1)
گرگ در سایه (جان شانو 1) راهب اعظم دستان خون‌آلودش را از جسد برداشت و آنها را در کاسه نقره‌ای که از آب مقدس پر شده بود فرو برد. خون در بین گلبرگ‌های رز داخل کاسه پخش شد و آن‌ها را تیره و درخشان کرد...
شمشیر در توفان
شمشیر در توفان نمی‌گم نجنگ، می‌گم متنفر نباش. نفرت، مثل آفت می‌مونه، از وجودت تغذیه می‌کنه و از انسانی به انسان دیگه منتقل می‌شه. نفرت هیچ‌وقت نمی‌میره کان. ما بذرشو با هر عملی که انجام می‌دیم، پخش می‌کنیم. هر کسی رو که بکشی، پسرش با نفرت و انتقامجویی از تو بزرگ می‌شه. و وقتی انتقام گرفت، پسر تو یاد می‌گیره از اون متنفر ...
مشاهده تمام رمان های دیوید گمل
مجموعه‌ها