رمان نوجوان

اسطوره

(Legend)

دراس، فرمانده‌ تبر: داستان زندگی او همه جا دهان به دهان نقل می‌شود. به جای ثروت و شهرتی که می‌توانست طلب کند، ملکی کوهستانی را انتخاب کرده بود، زمینی تنها ، دورافتاده و بلند که به ابرها سر می‌سایید. آن بالا جنگجوی پیر سپیدمو هم‌نشین پلنگ برفی بود و چشم انتظار مرگ دشمن خود. دروس دلنوچ قدرتمند، که توسط شش دیوار خارجی محافظت می‌شد تنها راهی بود که لشکری می‌توانست از میان کوه‌ها گذر کند. قلعه‌ نظامی و پناهگاه امپراطوری دورنای بود. و اینک تبدیل به آخرین میدان نبرد شده بود. زیرا سایرین همه مغلوب سپاه نادیر شده بودند. حتی امید هم به مهارت‌های آن پیرمرد متکی بود.

9789648944518
۱۳۸۸
۴۸۴ صفحه
۱۳۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیوید گمل
صفحه نویسنده دیوید گمل
۱۸ رمان دیوید اندرو گمل نویسندهٔ مشهور بریتانیایی کتابهای قهرمان محور بود. درحالی که در دوران جوانی به روزنامه نگاری مشغول بود در سال ۱۹۸۴ اولین رمان رسمی خود با عنوان "افسانه" را منتشر کرد. بعد از آن زمان بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۶ بیش از سی رمان نوشت که بیشتر آنها حماسی و فانتزی بودند. کتابهای او با فروش بیش از یک میلیون نسخه همچنان در سراسر دنیا به فروش می‌رسند. مادرش او را که در غرب لندن و در محله‌ای فقیرنشین ...
دیگر رمان‌های دیوید گمل
پژواک آوای دوران
پژواک آوای دوران آواتار‌ها فناناپذیر بودند و مانند پادشاهان زندگی می‌کردند ـ اگر‌چه امپراطوری آن‌ها در حال زوال بود. فناناپذیری آنان توسط بلور‌های جادویی تضمین می‌شد، کریستال‌هایی که نفوذ و قدرتشان اکنون در اثر قدرت سیل عظیم و دوران یخبندان غریبی رو به تحلیل می‌رفت. اما هنگامی که دو ماه در آسمان ظاهر شدند و سپاهیان سنگدل ملکه‌ بلورین به سراسر سرزمین حمله ...
شاهزاده سیاه
شاهزاده سیاه شاهزاده سیاه کودکی که به الکساندر تبدیل می‌شود و بزرگ‌ترین امپراتوری شناخته شده دنیا را می‌‌سازد. بر همه چیره می‌شود. همه، به جز روح آشوب، شیطانی نامیرا که در روحش جای گرفته است. آن‌ها به همراه هم به دنیاهای دیگری وارد می‌شوند، در آن سوی زمان، دنیاهایی پر از افسون و جادو...
خون آشام
خون آشام 20 سال از زمانی که جان شانو، مرد اورشلیمی فرانسه‌ای، دروازه‌های زمان را شکافت و دیکن و همراهانش را به این دنیا آورد، گذشته است. 20 سالی که در آن ردی از شانو نبود و دیکن در شهر اتحاد حکمرانی می‌کرد و قصد داشت سرزمینی موعود از تصورات خود بسازد. اما سواران اورشلیمی دیکن موجی از وحشت به راه انداخته‌اند، ...
شمشیر در توفان
شمشیر در توفان نمی‌گم نجنگ، می‌گم متنفر نباش. نفرت، مثل آفت می‌مونه، از وجودت تغذیه می‌کنه و از انسانی به انسان دیگه منتقل می‌شه. نفرت هیچ‌وقت نمی‌میره کان. ما بذرشو با هر عملی که انجام می‌دیم، پخش می‌کنیم. هر کسی رو که بکشی، پسرش با نفرت و انتقامجویی از تو بزرگ می‌شه. و وقتی انتقام گرفت، پسر تو یاد می‌گیره از اون متنفر ...
سپر آذرخش
سپر آذرخش جنگ نزدیک است و تمام پادشاهان سبز کبیر گرد می‌آیند. دوست و دشمن، هر کدام با نقشه‌های شوم خود از پیروزی و غارت. در این هنگام‌ی فریب و خیانت 3 مسافر از راه می‌رسند، پیریا، کاهنه‌ی فراری با رازی وحشتناک، جنگجویی با آرمان‌های بزرگ و شمشیری مشهور، و دوست نزدیکش با نوسکلس، که در جنگ پیش رو اسطوره‌ی خودش را می‌سازد. همه‌ی ...
مشاهده تمام رمان های دیوید گمل
مجموعه‌ها