رمان خارجی

مرگ ایوان ایلیچ

(The death of ivan ilych)

در عمارت بزرگ دادگستری، هنگام رسیدگی به دعوای خانواده ملوینسکی دادستان و اعضای دادگاه طی زمان تعطیل جلسه برای تنفس در اتاق ایوان یگورویچ شبک گرد آمده بودند و بحث به پرونده پر سر و صدای کراسوسکی کشیده بود. فیودور واسیلی یویچ با حرارت بسیاری می‌کوشید ثابت کند که دادگاه صلاحیت رسیدگی به این پروند را ندارد و ایوان یگورویچ سر حرف خود پافشاری می‌کرد که دارد. اما پیوتر ایوانویچ که از ابتدا به بحث وارد نشده بود توجهی به آن چه می‌گفتند نداشت و سر خود را به خبرنامه‌ای که تازه آورده بودند گرم کرده بود. گفت آقایان ایوان ایلیچ هم مرد.

سروش حبیبی
چشمه
9789643625849
۱۳۸۹
۱۰۴ صفحه
۲۱۴۲ مشاهده
۷ نقل قول
نسخه‌های دیگر
لئو تولستوی
صفحه نویسنده لئو تولستوی
۵۵ رمان لئو نیکلایویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا[۳] از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه است. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین ردهٔ ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به‌حدی در کشورش مشهور ...
دیگر رمان‌های لئو تولستوی
سنگ و چشمه (قصه‌هایی برای نوجوانان)
سنگ و چشمه (قصه‌هایی برای نوجوانان)
شاهکارهای کوتاه تولستوی 2 (مرگ ایوان ایلیچ و داستان‌های دیگر)
شاهکارهای کوتاه تولستوی 2 (مرگ ایوان ایلیچ و داستان‌های دیگر) چکیده‌ای از فلسفه تولستوی و بازتابی از کمال اخلاقیات او پس از تجدیدنظرهای فکری عمیق است. تولستوی عقیده دارد که زندگی قهرمان داستان ساده‌ترین، عادی‌ترین و در نتیجه وحشتناک‌ترین نوع زندگی بوده است. زندگی ایوان می‌تواند زندگی هر انسان دیگری باشد و به بیان دیگر بسیاری از انسان‌ها شباهت‌های زیادی به او دارند.
جنگ و صلح 2 (2 جلدی)
جنگ و صلح 2 (2 جلدی) جنگ و صلح را، اگر نه بزرگترین رمان عصر ما ، دست‌کم یکی از بزرگترین آن‌ها دانسته‌اند: داستانی به مانند جهانی که در آن شخصیت‌های بسیاری هر یک با شوری خاص در افت و خیزند. اقیانوسی انسانی، با جریان‌های بی‌شمار و درهم‌پیچیده که در ورای آن روحی مقتدر طوفان‌ها می‌انگیزد و فرو می‌خواباند و باز به پا می‌دارد. تالستوی در ...
عشق چنین زایل می‌شود و چند داستان دیگر
عشق چنین زایل می‌شود و چند داستان دیگر روز 28 اکتبر 1910 تولستوی تا پاسی از شب در اتاق خود تنها نشسته و چیزی نوشته بود. چندی پس از نیمه شب، که تازه به خواب رفته بود، صدایی در اتاق خویش شنید و چون چشم گشود، زنش را دید که آمده و در آنچه نوشته است، وارسی می‌کند که مبادا از او بد گفته باشد در آنجا میان ...
تمشک
تمشک در میان این افسران ستوانی جوان که صبح آن روز در اسب‌سواری از ما پیشی گرفته بود، حضور داشت. شخص بسیار جالبی بود: چشمانی رخشا داشت. زبانش کمی می‌گرفت. دل‌اش می خواست همه را ببوسد و به آن‌ها بگوید که چقدر دوست‌شان می‌دارد. طفلک بیچاره هنوز نمی فهمید که با این کار ممکن است مسخره جلوه کند و رک‌گویی و ...
مشاهده تمام رمان های لئو تولستوی
مجموعه‌ها