کتاب ارواح شهرزاد (شگردها و فرمهای داستان نو)
هر شبانگاه که امیری امر می کند: قصه بگو! و شهرزاد لبان کلمه میگشاید به گفتن، امیری میمیرد؛ و هر سحرگاه که شهرزاد لب فرو میبندد، کلمه میمیرد و داستاننویسی زاده میشود...
در "کتاب ارواح شهرزاد" پندار، گفتار و کردار داستان، به دو شیوه آکادمیک و آموزش تجربی ـ کارگاهی به هم آمیخته شده، بر این باور که تلاش برای انتقال ...
هشتمین روز زمین
«... صبح روزی، اوایل پاییز که سواران توفان و رعد و برق در افق دور محو شده بودند و سطوح زیر آسمانی بیلکه با شفافیتی ماقبل تاریخی میدرخشیدند، خبر کوتاهی در روزنامه محلی ما درج شد:
«شب گذشته، یکی از کارمندان صدیق و خدمتگزار اداره باستانشناسی، حین انجام وظیفه دچار سانحه گردید و جان باخت. کارکنان روزنامه این واقعه المبار ...
1001 سال
هر هزار و یک سال، یکبار این حادثه تکرار میشود و این کتاب نوشته میشود: داستان ستارههایی که به زمین میآیند و بعد از حادثههایی میفهمند که کمک به آدمها آنطورها هم که فکر میکردند، آسان نیست... . و این کتابی که اینبار نوشته شده، برای گروه کم سن و سالی نوشته شده که دوست دارند بدانند غصهها و ...
ماه نیمروز
در آسمان، گاه به نیمروز، ماه زلالی دیده میشود: گویی شاهدی مشرقی است در کنار خورشید واقعیت. داستانهای این مجموعه ـ خیره به چشم پلنگی که خون کودک انسان را در رگ دارد؛ کیمیا و عشق در مه جنگلهای بلوط؛ ظهور ناگهانی سه مسافر در هواپیمایی اوج گرفته؛ گفت و گو در کنار چاهی بیانتها؛ و برای کوسهها، رد خون ...