رمان خارجی

وانمود کن او را نمی‌بینی

(Pretend you dont see her)

زنی جوان، در زمانی نابه‌جا، در مکانی نابه‌جا، به طور ناخواسته درگیر ماجرای یک قتل می‌شود... او ناگزیر است با هویتی دروغین به شهری دیگر برود تا راز قتل را آشکار کند... او مرد دلخواهش را می‌یابد، اما از اظهار عشق ناتوان است، چرا که...

لیوسا
9789645634122
۱۳۸۱
۳۷۶ صفحه
۱۶۹۳ مشاهده
۰ نقل قول
مری هیگینز کلارک
صفحه نویسنده مری هیگینز کلارک
۳۳ رمان مری هیگینز کلارک یکی از چهره‌های مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کرده‌است. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی می‌پرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
دیگر رمان‌های مری هیگینز کلارک
سایه لبخند تو
سایه لبخند تو اولیویای 82 ساله با جسمی ناتوان و قلبی تقریبا از کارافتاده، می‌داند که برای تصمیم‌گیری وقت چندانی برایش نمانده. تنها کسانی که از انتخاب نهایی او باخبرند کسانی هستند که سال‌هاست از میراث گانون سواستفاده می‌کنند و برخی از این افراد برای خاموش کردن او و بی‌خبر نگه‌داشتن مونیکا از این راز از هیچ‌کاری فروگذار نمی‌کنند، حتی قتل. در این میان ...
تا دیداری دیگر
تا دیداری دیگر مری هیگینز کلارک، ماهرانه و مبهوت کننده، تار و پود یک دسیسه‌ پزشکی را شرح می‌دهد. داستانی با پایان غیر قابل پیش‌بینی که با قتل دکتر گری لش بانی موسسه‌ پزشکی hmo شروع می‌شود. مولی همسر او به جرم قتل شوهر بیش از 5 سال سختی های زندان را تحمل می‌کند و پس از آزادی در راه بی‌گناهی خود تا ...
تو مال منی
تو مال منی مفقود شدن بی‌توضیح زنان: موضوعی جالب برای سوزان چندلر که روان درمانگر است و مجری یک برنامه‌ی رادیویی در نیویورک. وقتی او در رادیو مورد رجینا کلوزن را که هرگز از سفری دریایی بازنگشت، مطرح‌ می‌کند، شنوندگان تماس می‌گیرند. یکی از آنان با مردی در کشتی آشنا شده که عین همان انگشتری را که در وسایل رجینا پیدا کردند، به ...
ناظر خاموش
ناظر خاموش
این آهنگ را قبلا هم شنیده‌ام
این آهنگ را قبلا هم شنیده‌ام صدای 2 نفر را که با هم صحبت می‌کردند، شنیدم؛ صداها متعلق به 1 زن و مرد جوان بود. با هم بگومگو می‌‌کردند ولی با صدای آرام. جر و بحث درباره پول بود. درست همان موضوعی که مادربزرگم همیشه درباره‌اش با پدرم جر و بحث می‌کرد. مادربزرگ همیشه پدر را سرزنش می‌کرد که پولش را برای هیچ و پوچ بر ...
مشاهده تمام رمان های مری هیگینز کلارک
مجموعه‌ها