رمان خارجی

هیچ جایی مثل خانه نیست

(No place like home)

نشانه‌های زیادی وجود دارد که هویت سلیا در جامعه حقیقی است. زمانی که جورجت گرو، همان مشاور املاکی که خانه را به آلکس فروخت، به طرز فجیعی به قتل رسید، سلیا به عنوان اولین فرد حاضر در صحنه جنایت تبدیل به یک مظنون شد. در همان حالی که سلیا برای اثبات بی‌گناهی‌اش مبارزه می کرد، غافل از این بود که او و فرزندش جک، تبدیل به هدف جدیدی برای قاتل شده‌اند.

لیوسا
9789645634917
۱۳۸۶
۵۱۲ صفحه
۱۰۳۴ مشاهده
۰ نقل قول
مری هیگینز کلارک
صفحه نویسنده مری هیگینز کلارک
۳۳ رمان مری هیگینز کلارک یکی از چهره‌های مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کرده‌است. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی می‌پرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
دیگر رمان‌های مری هیگینز کلارک
من این ترانه را شنیده‌ام
من این ترانه را شنیده‌ام مری هیگینز کلارک در این اثر تکان‌دهنده روان‌شناختی، خواننده را به عمق اسرار ذهن انسان می‌برد، به جایی که چه بسا خاطرات،‌ خطرناک‌ترین چیز باشد. کای لنسینگ،‌ دختر بچه‌ای شش ساله، پنهانی وارد نمازخانه عمارت بزرگ کارینگتون می‌شود و در آنجا بگو مگویی را بین زن و مردی می‌شنود. زن خواهان حق‌السکوت بوده است و وقتی می‌گوید این آخرین بار ...
تا دیداری دیگر
تا دیداری دیگر مری هیگینز کلارک، ماهرانه و مبهوت کننده، تار و پود یک دسیسه‌ پزشکی را شرح می‌دهد. داستانی با پایان غیر قابل پیش‌بینی که با قتل دکتر گری لش بانی موسسه‌ پزشکی hmo شروع می‌شود. مولی همسر او به جرم قتل شوهر بیش از 5 سال سختی های زندان را تحمل می‌کند و پس از آزادی در راه بی‌گناهی خود تا ...
سال‌های بی‌خبری
سال‌های بی‌خبری پرفسور جاناتان لاینز فقط چند هفته پس از کشف نامه‌ای که عیسی مسیح با دست خود نوشته بود، در اتاق مطالعه‌اش هدف گلوله قرار می‌گیرد و کشته می‌شود. پلیس به همسر او که دچار بیماری آلزایمر است، ظنین می‌شود و معتقد است که او بر اثر شعله‌ور شدن آتش حسادت مرتکب این قتل شده است. و ماریا، دختر پرفسور لاینز، ...
شب هنگام زمان من است
شب هنگام زمان من است تعریف جغد همیشه به او احساسی خوشایند می‌داد؛ پرنده‌ی شب، شکارچی شب، با چنگالهایی تیز و پرهایی نرم که هنگام پرواز هیچ صدایی ایجاد نمی‌کرد. تمثیلی مناسب برای فردی با عادتهای شبانه. او بعد از انتخاب شکارش، با خود می‌گفت: “من جغدم و شب هنگام زمان من است.“ دانشجویان فرهنگستان استون کرافت، در بیستمین گردهمایی فارغ‌التحصیلی شرکت می‌کنند تا این مراسم ...
در جستجوی دختری عاشق رقصیدن
در جستجوی دختری عاشق رقصیدن
مشاهده تمام رمان های مری هیگینز کلارک
مجموعه‌ها