مجموعه داستان خارجی

ایستگاه باغ سرهنگ (مجموعه داستان کوتاه)

... گرد و خاک از جلو مغازه‌ها بلند شد. درگیری زیاد طول نکشید. میهمان‌های خانه اکبر گچ‌کار به سرعت از باغ بیرون رفتند و وقتی گرد و خاک خوابید، کارگران دور جنازه کریم اگزوزساز حلقه زده بودند و کمک می‌خواستند. زن‌ها از خانه‌های ته باغ سراسیمه بیرون آمدند و دور کارگران و جسدی که روی زمین مانده بود جمع شدند...

افراز
9789642430352
۱۳۸۸
۷۲ صفحه
۲۴۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های علی‌الله سلیمی
باد برگ‌ها را سمت دره‌ها می‌برد
باد برگ‌ها را سمت دره‌ها می‌برد صدای مرغان دریایی از آن سوی اسکله نیمه ویران می‌آید. رحمان بیل مکانیکی را در جاده خاکی حاشیه اسکله پیش می‌راند. اسکله ساکت و آرام است. کامل عبدالله، افسر استخباراتی عراق، روی نرده‌های اسکله نشسته و سیگار می‌کشد. رحمان بوق می‌زند. کامل عبدالله برمی‌گردد، کلاه از سر برمی‌دارد و در هوا برای ما تکان می‌دهد. رحمان گاز بیل مکانیکی را ...
مشاهده تمام رمان های علی‌الله سلیمی
مجموعه‌ها