رمان ایرانی

تالار پذیرایی پایتخت

نگاهش دزدانه بود. یواشکی لای در را باز کرد، جای تاریکی را نشان داد. دهانش را آورد پشت گوشم و آهسته گفت: «خوب نگاه کن، به‌ این‌جا می‌گویند سینما!» پس از چند لحظه، مرد اسب‌سوار کلاه دوره‌داری، از پشت درخت‌های ته سینما، به تاخت جلو آمد. اسب ایستاد پشت تنه درخت بزرگی. کله پراند. پرمه کرد. هیکل‌دار بود. از اسب خوشم آمد. کمی سرم را جلو بردم. اما مرد اسب‌سوار لوله تفنگش را گرفت طرف من. از ترس یک قدم به عقب پریدم و تندی سرم را بردم پشت در. برات‌علی، با خنده گفت: «خنگ خدا، چرا می‌ترسی؟ یارو راستکی نیستش که. همه‌اش فیلم است. با تفنگش تیر هم که بیندازد گلوله به کسی نمی‌خورد.» کسی از تاریکی داخل سالن، نور چراغ قوه را انداخت توی صورتم و یواش گفت: «هیس.. س... س!»

سوره مهر
9789645066978
۱۳۸۸
۲۹۶ صفحه
۳۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدعلی گودینی
سایه اژدها
سایه اژدها صابر سماق پاشید روی کتاب کوبیده. صاحب رستوران نگاه کرد به دیس غذای صابر، که داشت با چنگالش با کباب‌های کوبیده، بازی می‌کرد. باز هم ته دیگ خورد. صابر گفت:«هر چه زودتر بهتر، اقلا خیابان کمی خلوت می‌شود آقای آزاد!»
سایه اژدها
سایه اژدها سایه اژدها داستان بلندی است در بیست فصل که می توان آن را از نوع داستان‌های واقع‌گرا قلمداد کرد. ماجراهای داستان در زمان معاصر جریان دارد و نویسنده اثر با رویکرد‌های درون‌مایه محور نگاشته است. مولف در این رمان موضوع واردات بی‌رویه به کشور را به چالش کشیده و سعی کرده است همان محیط‌های کارگری را که دست‌مایه اصلی آثارش ...
زنی با کفش‌های مردانه
زنی با کفش‌های مردانه رفیق طیار نگاهش را می‌گرداند به طرف کارگرهایی که حالا برگشته‌اند رو به او: «این همه کشته، این همه مجروع، از یک کارخانه‌ای که هیچ ربطی به جنگ و جبهه ندارد. از کارگرهایی که از سنخ جنگ نیستند نتیجه‌اش این شده! امروز جشن جهانی کارگر است، روز جهانی زحمت‌کشی‌های عالم است، جلوی چشم خودتان نه شورای اسلامی سر کار ...
مشاهده تمام رمان های محمدعلی گودینی
مجموعه‌ها