رمان خارجی

زمین انسان‌ها

(Terre des hommes)

زمین بیش از هر کتابی از ما به ما می‌آموزد، زیرا در برابر ما ایستادگی می‌کند. بشر هرگاه با مانع درگیر شود توان خود را می‌آزماید اما برای چیره شدن بر مانع به ابزاری نیاز دارد، رنده‌ای یا گاوآهنی می‌‌خواهد. برزگر هنگام شخم، رازهای طبیعت را مو به مو بیرون می‌کشد و حقیقتی که به دست می‌آورد حقیقتی کلی است. هواپیما نیز که ابزار کار هوانوردان است انسان را با تمام مسائل کهن درگیر می‌کند.

سروش حبیبی
نیلوفر
9789644481079
۱۳۸۷
۱۹۲ صفحه
۵۰۸۴ مشاهده
۳ نقل قول
آنتوان دو سنت اگزوپری
صفحه نویسنده آنتوان دو سنت اگزوپری
۳۰ رمان آنتوان دو سنت‌اگزوپری‏ (۲۹ ژوئن ۱۹۰۰ - ۳۱ ژوئیه ۱۹۴۴) نویسنده و خلبان اهل فرانسه بود. در ۱۹۴۳ شاهکار سنت‌اگزوپری به نام "شازده کوچولو" Le Petit Prince انتشار یافت که حوادث شگفت‌آنگیز آن با نکته‌های دقیق و عمیق روانی همراه است. شازده کوچولو یکی از مهم‌ترین آثار اگزوپری به شمار می‌رود که در قرن اخیر سوّمین کتاب پرخواننده جهان است. این اثر از حادثه‌ای واقعی مایه گرفته که در دل شنهای صحرای موریتانی برای سنت اگزوپری روی داده‌است. خرابی دستگاه ...
دیگر رمان‌های آنتوان دو سنت اگزوپری
باد شن ستاره‌ها
باد شن ستاره‌ها این کتاب، مربوط به خاطرات و اندیشه‌های «آنتوان دوسنت اگزوپری» در خلال سال‌های 1927 تا 1930 است که به عنوان خلبان خطوط هوایی غیرنظامی، مسئول پروازهای پستی بود. باد، شن، ستاره‌ها، در سال 1939 با عنوان زمین انسان‌ها در فرانسه منتشر شد و جایزه بزرگ رمان را از فرهنگستان فرانسه دریافت کرد. در ایالات متحده نیز، پس از برگزیده شدن ...
شازده کوچولو (همراه با کتاب گویا)
شازده کوچولو (همراه با کتاب گویا) شازده کوچولو ساکن سیاره کوچکی به اندازه یک خانة معمولی است و در آن جا گل بی‌همتایی دارد که مایه همه عواطف و دلخوشی‌ها و رنج‌های اوست. خواننده اندک اندک با سرگذشت این موجود کوچولوی دوست‌داشتنی آشنا می‌شود و پی می‌برد که چرا او روزی تصمیم به ترک وطن می‌گیرد و پس از عبور از شش سیاره به سیاره هفتم، ...
پرواز شبانه
پرواز شبانه ریویر در اعماق وجود برای این مرد شجاع که گرفتار ترس شده بود احساس تاسف کرد. خلبان کوشید توضیح دهد. ـ هیچ‌چیز را نمی‌دیدم. شک نیست که اگر پیش‌تر می‌رفتم... شاید رادیو می‌گفت... اما چراغم ضعیف می‌شد و من دست‌های خودم را هم نمی‌دیدم. سعی کردم چراغ پرواز را روشن کنم تا دست کم یک بال را ببینم اما چیزی ندیدم. ...
شاهزاده کوچک
شاهزاده کوچک پس، شب اول بر ماسه‌ها، هزارها فرسنگ دور از آب و آبادی خوابیدم. تک افتاده‌تر از کشتی شکسته‌ای بر کلکی در اقیانوس بودم. حالا تصور کنید صدای صرفه و ضعیفی که با دمیدن آفتاب بیدارم کرد تا چه اندازه دور از انتظار بود. صدا گفت: بی‌زحمت... برایم گوسفندی نقاشی کن! ببخشید؟ برایم گوسفندی نقاشی کن... انگار که صاعقه به من زده باشد بر ...
مشاهده تمام رمان های آنتوان دو سنت اگزوپری
مجموعه‌ها