رمان خارجی

مسافر

(Rosshalde)

مسافر اثری است خالی از ابهام رمانتیک و با عناصر آلمانی. تجربه‌ای تکان‌دهنده از دنیای درون و بیرون 1 کودک و تصویری است از زندگی زناشویی ناموفق خود نویسنده و عشق او نسبت به فرزند کوچکش و غرق شدن او در کار هنر و عدم تماس واقعی‌‌اش با فرزند.

قاسم کبیری
فردوس
9789643202552
۱۳۸۸
۲۰۸ صفحه
۱۷۷۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هرمان هسه
صفحه نویسنده هرمان هسه
۳۸ رمان هرمان هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی - سوییسی و برندهٔ جایزه نوبل سال ۱۹۴۶ در ادبیات. وی در (۲ ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی) در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد. پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر«هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود. کتاب‌خانه بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در ...
دیگر رمان‌های هرمان هسه
دمیان
دمیان این داستان مربوط به دوره نوجوانی نویسنده است که خود را در آن «سینکلر» می‌نامد، و این نامی بوده است که او در آغاز نویسندگی بر قلم خود نهاده بود. دمیان نقدی است بر فرهنگ و آئین حاکم بر اروپا، حکایتی است از مردمی که به اعتقاد نویسنده فریفته ظواهرند. هم با خود بیگانه‌‌اند و هم با جامعه‌شان. جوانان را ...
گرگ بیابان
گرگ بیابان زندگی هرمان هسه خود به عنوان یک داستان موفق قابلیت ارائه دارد. تولد در شهری کوچک، تحصیل در مدرسه الهیات، شاگردی در کارخانه، شاگردی در کتابفروشی و آنگاه شروع کار نویسندگی و مرگ ناگهانی... هسه در سال‌‌هایی که در کتابفروشی مشغول بود به مطالعة شخصی پرداخت. در میان شعرای آلمان خود را بیش از همه مدیون گوته می‌دانست و مدعی بود عصیان ...
سفر به شرق
سفر به شرق سفر به شرق عجیب‌ترین و خیال‌انگیزترین رمان هرمان هسه است که از عالم واقع به دنیای خیال می‌رود و ظرایف روح انسان را بیان می‌دارد. در قالب رومانتیسم عرضه شده و فضای آن بی‌شباهت به مائده‌های زمینی آندره ژید نیست که 37 سال پیش از آن نگارش یافت.این کتاب برخلاف آن‌چه تصور می‌‌شود اثری فلسفی نیست، بلکه بنیادش بر کشف ظرایف ...
سیدارتها
سیدارتها گوش به رود سپردند.آوای بسیارآهنگ رود به نرمی به‌گوش می‌رسید.سیدارتها در آب ‌روان نگریست و پیش چشمش صورت‌هایی نقش‌ بست. صورت پدرش را دید که تنها بود ،در ماتم پسرش پیر شده، و صورت خود را دید که تنها بود، او نیز در بند اشتیاق فرزند دور شده‌اش اسیر. پسرش را دید که او نیز تنها بود و با شوری ...
نارسیس
نارسیس لیدیا با صدایی آهسته به او گفته بود:«نازنینم، آرزوی من خوشبختی و سعادت توست و اصلا راضی به ناراحتی و رنج تو نیستم. سرورم من را عفو کن که تو را به خودم وابسته کرده‌ام... سرنوشت من در این دنیا این است که سال‌ها در غم از دست دادن تو خون دل بخورم و رنج بکشم، ولی چه باک که ...
مشاهده تمام رمان های هرمان هسه
مجموعه‌ها