۸۰ رمان
گابریل خوزه گارسیا مارکِز رماننویس، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکند.
او در سال ۱۹۴۱ اولین نوشتههایش را در روزنامهای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه الاسپکتادور ...
وقایع لحظه به لحظه 1 قتل از قبل اعلامشده
... روزی که میخواستند او را بکشند مادرش با مشاهده او که لباس سفید پوشیده بود نزد خود اندیشیده بود که او روزهایش را با هم قاطی کرده است و حالا به من گفت: به وی یادآوری کردم که امروز دوشنبه است، اما او به مادرش توضیح داده بود برای این به سبک اسقفها لباس پوشیده است که بتواند انگشتر ...
پرندگان مرده و 15 داستان دیگر
شهردار که از گرما سرخ شده بود از بالای پلکان سر برگرداند. حضور بیدلیل بیوهزن در ادارهاش او را هیجانزده نکرد و همانطور که با بیاعتنایی زنندهای توری آسیب دیده را از جا درمیآورد پرسید: «چی شده؟»
«بچههای همسایه توری پنجرههای منو پاره کردهن.»
شهردار نگاه دیگری به او انداخت. سراپایش را از آن گلهای مخمل ریز خوش ترکیب تا کفشها که ...
18 داستان کوتاه
سفر سختی بود. همه این مدت در این فکر بودم که در دنیا، هیچچیز دلرباتر از یک زن جذاب نیست؛ ترس که برایم ممکن نبود حتی برای یک لحظه هم که شده، خود را از سحر و جادوی آن مخلوق افسانهای که پشت به من خوابیده بود، رها کنم. میهماندار اول، بلافاصله پس از بلند شدن هواپیما، ناپدید شد و ...
ژنرال در هزارتوی خویش
این داستان به ماههای پایانی زندگی سیمون بولیوار رهبر جنبش استقلال طلبانه در آمریکای جنوبی میپردازد. "بولیوار" فرمانده آزادیخواه و سیاستمدار ونزوئلایی است که رهبری جنبشهایی استقلالطلبانه را در آمریکای جنوبی بر عهده داشت. در این اثر، زندگی شخصیتی به تصویر کشیده میشود که مخاطب در سراسر داستان با او احساس همدردی میکند. بولیوار مردی سالخورده، از نظر جسمانی بیمار ...
نوشتههای کرانهای
گابریل گارسیا مارکز این مقالات و داستانها را در سالهای جوانی نوشته و چون آنها را در شهرهای مختلف ساحلی کلمبیا نوشته، اسمش را نوشتههای کرانهای گذاشته است. از همان زمان سوررئالیسم شدیدی در داستانهای او مشاهده میشود، آنچنان که در بعضی نوشتهها، مانند ‹‹خلبازیها›› خواننده ممکن است تصور کند شاید نویسنده اشتباه نوشته یا مترجم اشتباه ترجمه کرده است، ...