shamloom
آرش کاویانی
آخرین فعالیتها
-
از تانگوی شیطان :
بهتر این بود که خود را به دست سرنوشت و لحظه ی واپسین که در گودال فرومی افتاد بسپارد، با همان اشتیاقی در آن بیفتد که نوزادی برای نخستین بار پا به دنیا میگذارد… (...)
-
از توفان در مرداب :
بارها و بارها در زندگی حرفه ایم شاهد بوده ام که حقیقت در پرده مانده و دروغ به لباس حقیقت در آمده… (...)
-
برای صدای افتادن اشیا نوشت :
دومین رمان برتر آمریکای جنوبی پس از صد سال…
-
برای هیهی جبلی قمقم نوشت :
این مجموعه داستان شاهکارِ که مثل همیشه مهجور مانده رضا دانشور نویسنده ای بود که در نوزده سالگی رمان نماز میت را نوشت. هوشنگ گلشیری از این رمان به عنوان یکی از رمانهای قله ادبیات ایران یاد کرده بود. در فضای وهم آلود و وحشت آجین من مرهمی شد که بدانم کسانی بودند که حال مرا داشتند…
-
از قصههای من و بابام 3 (لبخند ماه) :
کتاب خوب بابام همیشه میگفت: کتاب خوب کتابی است که آدم دلش نیاید آن را زمین بگذارد و تا آخر بخواند. یک روز بابام مرا به یک کتابفروشی برد. برایم یک کتاب خوب خرید. تا کتاب را گرفتم ، مشغول خواندن آن شدم. بابام هم از بالای سرم مشغول خواندن آن شد. از کتابفروشی تا خانه مشغول خواندن کتاب بودین. کار درستی نبود. ولی مواظب بودیم که در پیاده رو راه ... (...)
-
از قصههای من و بابام 3 (لبخند ماه) :
سخنی با بزرگترها یک کتاب تصویری کتابی که اکنون در دست شماست یک کتاب تصویری است. کتابهای تصویری یا بدون نوشتهاند، یا همراه با نوشتهای کوتاه، یا تصویر در آنها کلید فهم نوشته است. اینگونه کتابها، گرچه بیشتر برای کودکان انتشار مییابند، مرز سنی ندارند و کودک و نوجوان و جوان و بزرگسال، به تناسب موضوع و سادگی و پیچیدگی تصویر، از آنها بهره میگیرند. کتابهای تصویری بدون نوشته، که جای نمونههای ... (...)
-
برای قصههای من و بابام 3 (لبخند ماه) نوشت :
این سه گانه بی نظیر برای تمام کودکان به شدت پیشنهاد میشه. این سه گانه رو پدرم قبل از مرگ خودخواستش به من داد و هر شب سه چهار داستان رو ازشون میخوند. صحبته سال 71 یا 72 هستش من هنوز اون نسخه رو دارم قبل از چاپ اولین مجموعه شعرم نوشتم که این کتاب بود که اصلیترین نقش رو در جهت گیری روانشناسانه شخصیت من در کودکی شد و…
-
برای سنگ و سایه (1 بازی بلند) نوشت :
داستان برای صفدری زبان است و بس. جهانی که او میآفریند در زبان شکل میگیرد. زبانی که کلیشهها را میشکند و جهانی خلق میکند شعرگونه و حیرتانگیز. این زبان شعرگونه و حیرتانگیز، شبیه همان چیزی است که دلوز به آن میگوید «ریزوم» ، یعنی حرکتهای جلبکی یا خزهای. «سنگ و سایه» مثل جلبکهای ته دریاست. ریسههایش در آب بازی میکنند و هر یک معنا و رنگ خاص خود را دارند. اگر دنبال داستانی کلان و سرراستی در «سنگ و سایه» میگردید، انتظارتان برآورده نخواهد شد
-
از من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم :
. به همان نشان دادن که شاخههای مو اول، شاید یک سالی بیشتر، ازپس و پیش و پهلوهای اسب پیچیده و گره دار شده بودند که از روبرو نمیشد گفت این اسب است و میشد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست مینماید که اسب است یا روزگاری اسبی درسایه این شاخههای همیشه سرگردان و توی خود پیچیده رااز استخوانها جدا میکرد و شاخههای ازپایین به ... (...)
-
برای من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم نوشت :
از بینظیرترین رمانهای فارسی ست که نثر مشکلی دارد و همین به اعجاب انگیزی این رمان اصولی و هدفمندبسیااار افزوده است. بخوانید تا بدانید چه غول هایی هنوز در داخل کشور مهجور مانده اند و هنربندانی چون گلزار با تریبونهای پلاستیکی خود حامی جنگ اند
-
برای جنایت و مکافات نوشت :
این کتاب قدرت خارق العاده داستایوفسکی در خلق طبیعی کاراکتر هایش خصوصا به تصویر کشیدن مردم طبقه پایین جامعه با زندگی و سرنوشت فلاکت بار است. حسن دیگر آن طرح و تجزیه و تحلیل افکار عدالت جویانه و ترقی خواهانه جوانان آن دوره اوسط قرن 19 در روسیه است.
-
برای همنوایی شبانه ارکستر چوبها نوشت :
از بهترین کتابهاییه که میشناسم و بعد از خوندن از سایت خود آقای قاسمی نقدهای راجع به کتاب رو مطالعه و سپس باز کتاب رو باز کنید
-
از ماه نیمروز :
سارا از شیشه میگذشت و توی حیاط سایهها را جمع میکرد. روی هم میریخت وسط باغچه و لگدشان میکرد… داستان: اگر تابوت نداشته باشد (...)
-
برای با غزاله تا ناکجا نوشت :
پر از داستان هایی که چون فروغ زنانگی و عصیان در او موج میزند
-
برای خانه ادریسیها نوشت :
غزاله از نویسندگانی ست که گاهی احساس میکنید با یک شاعرِ بازیگر که داستان مینویسد روبرو هستید. داستان مینویسد و اینکار را هم اتفاقا فوق العاده انجام میدهد. حتما از او بخوانید حتما