وقتی کورالاین برای یافتن خانه دیگر که کاملا شبیه خانه خودشان بود، از در رد میشود چیزها به نظر عجیب میآید. یک مادر دیگر آنجاست و یک پدر دیگر که از آن میخواهند پیششان بماند و دخترشان شود. میخواهند عوضش کنند و هیچوقت نگذارند برود. کورالاین مجبور میشود بر ای نجات خود و بازگشت به زندگی عادی تمام دل و جراتش را جمع کند و بجنگد.