رمان ایرانی

با صدای آرام مادر، که طنین سال‌های خستگی است، نام خود را می‌شنوم. از پله به زیر می‌آیم و چشمم بر توده اثاث پیچیده ثابت می‌ماند. اثاث در کارتن‌های جداگانه برای حمل آماده هستند. صدا در اتاقی خالی می‌پیچد، همه چیز برای رفتن و نقل مکان آماده است. تا دقایقی دیگر باید از این خانه برویم. خانه‌ای که خاطرات کودکی‌ام را در خود نهان دارد. با افسوس به این منظره نگاه می‌کنم و می گویم (کجا رفتند آن روزهای خوب، روزهای سادگی و یک رنگی؟ کجا رفتند آن لبخندهای صمیمی و آن شیطنت‌های کودکانه؟ آیا پس ار من دختری شبها بر روی این بام بیدار، نشسته ستاره‌ها را شماره خواهد کرد؟ آیا پس از من دختری برای کبوتر پیری که به انتظار دانه هر روز روی آنتن می‌نشیند دانه خواهد ریخت؟ آیا پس از من کسی برای گربه علیل همسایه دلسوزی خواهد کرد؟) اشکی بر گونه‌هایم می‌غلتید، پروای نهان شدن نداشت.

پگاه
9789641156581
۱۳۸۹
۴۵۶ صفحه
۱۲۷۹ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فهیمه رحیمی
صفحه نویسنده فهیمه رحیمی
۲۹ رمان در 23 خرداد ماه 1331 در تهران دیده به جهان گشودند . اولین قطعه ادبیشان به نام دلم برای پروانه می سوزد رادر 9سالگی نوشتند.
در سال 1347 ازدواج نمودند و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نامهای بابک و بهارک شد. سه سال مشغول به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه آب منگل در کرج شدند . با پشتکار و علاقه ای که به خواندن و نوشتن کتاب داشتند اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی منتشر ...
دیگر رمان‌های فهیمه رحیمی
بانوی جنگل
بانوی جنگل گونه‌های هدیه از شرم سرخ شدند و سرش را به زیر انداخت و گفت: معنی این حرف یعنی خواستگاری. اگر مرد جنگل از من خواستگاری کند می‌پذیرم که همسرش باشم. فرهاد با صدای بلند خندید و تمام مهرش را در کلام جمع نمود و گفت: و مرد جنگل از بانویش سپاسگذار است و قول می‌دهد برای او کلبه‌ای از مهر ...
خیال تو
خیال تو نیلوفر سر در سینه‌ام فرو برد و می‌گفت :دیدی خاله ماهی مرد،دیدی پا پری دیگه پا نداشت.چشم گریانش را بوسیدم و گفتم:مهم نیست ،پا پری پر نو در‌می‌ورد و ماهی‌ها هم دوباره تخم‌ریزی می‌کنند.وقتی ماهی جان می‌داد حس کردم که خودم دارم جان می‌دهم...
کوچه باغ یادها
کوچه باغ یادها کوچه باغ یادها گوشه‌ای از خاطرات تلخ وشیرین زندگی در کوچه‌های باریک و بلند خیابان ری و بازارچه نایب‌السلطنه با مردمی که صف و محبت آنان را می‌توان به لطافت باران و برگ گل تشبیه کرد، است. کوچه‌هایی که نام‌ها و یادهایی را در سینه حفظ کرده است که گذشت زمان نیز مهر فراموشی بر آن ننواخته و همین کوچه‌ها ...
آریانا
آریانا
مشاهده تمام رمان های فهیمه رحیمی
مجموعه‌ها