۲۲ رمان
انید بلایتون در ۱۱ اوت ۱۸۷۹ به دنیا آمد. انید پس از پایان تحصیلاتش معلم شد اما در اوقات فراغتش داستان مینوشت و شعر میسرود. او از سال ۱۹۵۹ به سبب بیماری فعالیتهای ادبیاش را کم کرد و پس از آن نیز کمکم نوشتن مجموعه داستانهایش را کنار گذاشت. این نویسندهٔ پرکار در سالهای پایانی زندگی، حافظهاش را از دست داد. در نهایت، انید بلایتون در سال ۱۹۶۸ از دنیا رفت. او در زمان مرگش یکی از سه نویسندهای بود ...
باز هم بچههای شیطون
کوتوله کفت:
فکر میکنم تو بین همه آدمهای خودخواه و خودبین شاگرد اول باشی! دوست دارم خانواده من را ببینی. آنها هم خیلی از این حرفها میزنند، اما فکر میکنم تو روی همهشان را کم میکنی!
دومیها در سنت کلر
شرورترین دختر مدرسه مبصر میشود
الیزابت در مدرسه وایتلیف احساس شادی و رضایت میکند: آرزوی دیرینهاش برآورده شده و دوستانش او را که قبلا معروف به شرورترین دختر مدرسه بود، به عنوان یکی از مبصرهای مدرسه انتخاب کردهاند، یعنی از این به بعد او یکی از کسانی است که باید مراقب رعایت شدن قوانین مدرسه باشد و برای حل مشکلات بچههای دیگر تلاش کند. ظاهرا ...
صندلی سحرآمیز
... سالی که صورتش از هیجان سرخ شده بود گفت: پیتر! صبر میکنیم تا صندلی دوباره بال در بیاورد آنوقت روی آن مینشینیم تا ببینیم کجا میرود.
... سالی و پیتر به خوبی میدانستند که نمیتوانند بگویند که این یک صندلی سحرآمیز است و بال در میآورد. ممکن بود ناگهان آن را از دستشان بگیرند و در جایی مثل موزه بگذارند!
شرورترین دختر مدرسه دوباره برمیگردد
‹‹ دختر بد پررو ›› لقبی بود که همکلاسیهای الیزابت به او داده بودند. او واقعا شرورترین دختر مدرسه بود. عزمش را جزم کرده بود که از مدرسه نفرت داشته باشد و آنقدر شیطنت کند که ناچار شوند از مدرسه اخراجش کنند و به خانه بفرستندش. برای رسیدن به این هدف از هیچکاری رویگردان نبود و هیچیک از معلمها و ...