رمان خارجی

و نیچه گریه کرد

(When nietzsche wept)

وین، پایان قرن نوزدهم. لو سالومه آمده است تا یوزف برویر، پزشک مشهور و استاد زیگموند فروید را بیابد. او نگران دوستش، نیچه است. برویر باید اندیشمند بزرگ و تنها را که از سردرد شدیدی رنج می‌برد، معالجه کند و او را از این گرفتاری برهاند. ولی نیچه نباید از این جریان بویی ببرد...

نی
9789643126162
۱۳۸۹
۴۵۶ صفحه
۲۸۶۳ مشاهده
۵ نقل قول
اروین یالوم
صفحه نویسنده اروین یالوم
۱۸ رمان ایروین دیوید یالوم (به انگلیسی: Irvin David Yalom) (متولد ۱۹۳۱، واشنگتن دی سی، ایالات متحده آمریکا) , روانپزشک هستی‌گرا (اگزیستانسیالیست) و نویسنده آمریکایی است. در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورک در رشته روانپزشکی فارغ التحصیل شد و بعد از خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استانفورد شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستی گرا یا اگزیستانسیال را پایه گذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تالیف کرده است و هم ...
دیگر رمان‌های اروین یالوم
زندگی این بود؟ چه بهتر دوباره!  خاطرات 1 روان‌پزشک (به خود رسیدن)
زندگی این بود؟ چه بهتر دوباره! خاطرات 1 روان‌پزشک (به خود رسیدن) افرادی در این دنیا هستند که در حلقه سرشت جهان، شکاف ایجاد می‌کنند! وجود این افراد چنان سرشار از بودگی‌ست، که پیش از موجودیت و پس از موجودیت یافتن‌شان، دو جهان متفاوت را شامل می‌شود. اروین دی. یالوم، روان‌پزشک هستی‌گرای آمریکایی یکی از همان‌هاست؛ اویی که در قید حیات‌اش چنان از خودش وجود می‌تراود، که جهان منتظر مرگ‌اش نمی‌ماند تا ارزش ...
من چگونه اروین یالوم شدم (بادداشت‌ها و خاطرات 1 روانپزشک)
من چگونه اروین یالوم شدم (بادداشت‌ها و خاطرات 1 روانپزشک) ساعت سه صبح از خواب پریدم. بالشم از اشک خیس شده بود. به آرامی از رختخواب بیرون خزیدم تا مریلین بیدار نشود. به دستشویی رفتم. چشم‌هایم را خشک کردم و همان دستورالعمل‌هایی را که چهل سال است برای بیمارانم تجویز می‌کنم، خودم انجام دادم: «چشم‌هات رو ببند، خوابت رو در ذهنت مرور کن و بعد هر چی را که در ...
مسئله‌ اسپینوزا
مسئله‌ اسپینوزا شرم در جامعه‌ی آمستردام قرن هفدهم کار رایجی بود. هر چند ماه یک بار، یک شرم اجرا می‌شد و هر فرد یهودی بالغی چندین بار شاهد یک شرم بود، ولی جمعیت حاضر در 27 ژوئیه شاهد یک شرم عادی نبود. خانواده‌ی اسپینوزا برای همه‌ی یهودیان آمستردام آشنا بود. پدر باروخ و همین طور عمویش اغلب در ماهاماد، هیئت حاکمه‌ی کنیسه، ...
دروغ‌گویی روی مبل
دروغ‌گویی روی مبل ارنست روان‌درمانگری بود که به کارش عشق می‌ورزید. بیمارانش هر روز او را به خصوصی‌ترین اتاق‌های زندگی‌شان دعوت می‌کردند. و او هر روز آنها را تسلی می‌داد، تیمارشان می‌کرد و ناامیدی را از آن‌ها دور می‌کرد... کسی که به کارش عشق می‌ورزد، خوش‌ شانس است. ارنست احساس خوش‌ شانسی می‌کرد. البته چیزی بیش از خوش شانسی، او احساس خوشبختی می‌کرد... ...
مشاهده تمام رمان های اروین یالوم
مجموعه‌ها