شرم در جامعهی آمستردام قرن هفدهم کار رایجی بود. هر چند ماه یک بار، یک شرم اجرا میشد و هر فرد یهودی بالغی چندین بار شاهد یک شرم بود، ولی جمعیت حاضر در 27 ژوئیه شاهد یک شرم عادی نبود. خانوادهی اسپینوزا برای همهی یهودیان آمستردام آشنا بود. پدر باروخ و همین طور عمویش اغلب در ماهاماد، هیئت حاکمهی کنیسه، خدمت میکردند؛ و هردوشان در قسمت مقدسان قبرستان دفن شده بودند. سقوط والا مقامترین افراد همیشه مردم را به هیجان میآورد: وجه تاریک تحسین، تلفیق حسادت با نارضایتی از عادی بودن خود فرد است... نه تنها فرد مورد شرم که دلیل آن، جمعیت گردآمده در کنیسهی تلمود تورات را کنجکاو کرده بود: شایعات از نهایت سختگیری خبر میدادند. بیشتر شرمها ملایم بودند و فقط جنبهی ملامت در معرض عام داشتند و در نتیجه چند روز یا چند هفته بیشتر طول نمیکشیدند. در مواردی جدیتر، مانند توهین به مقدسات، حکم طولانیتر میشد ـ که در یک مورد به یازده سال رسید. اگر شخص اظهار ندامت میکرد و مجازات تعیین شده را میپذیرفت، امکان اعادهی حیثیت وجود داشت؛ ولی روز قبل از 27 ژوئیه شایعات از شرمی با سختگیریای بینظیر خبر میداد...