چخوف نه با بیان صریح، بلکه به وسیله نمایش، ماجراها، ساختمان و موضوع داستان، به خواننده میگوید: چه ترسی داری از این که آدم با شخصیتی باشی؟ چرا در برابر زیردستان مغرور و بیاعتنا؟ آیا نیکبختی فقط در رتبه و سردوشی و جیب پر پول پنهان است؟ چرا باید با چنین حرص، چهاردست و پا به نردبان رتبه و عنوان بچسبی و به بالا بخزی؟