رمان نوجوان

داروی معجزه‌گر

(George's marvellous medicine)

مادربزرگ گفت: "هروقت یک حلزون زنده روی برگ کاهو می‌بینم فورا می‌خورمش تا فرار نکند. نمی‌دانی چه‌قدر لذیذ است!" مادربزرگ پیر و نق‌نقو و غرغروی جرج در خوردن هم عادت‌های عجیب و غریبی دارد. جرج که دیگر تحمل این عادت‌ها را ندارد تصمیم می‌گیرد برای همیشه اخلاق ناپسند او را اصلاح کند. داروی مخصوصی می‌سازد که در بدی، دست‌ کمی از اخلاق مادربزرگ ندارد... با نتایجی معجزه‌آسا!

مرکز
9789643054915
۱۳۹۰
۹۶ صفحه
۲۵۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
رولد دال ۳۰ رمان رولد دال، داستان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس اهل ویلز بریتانیا و از مشهورترین نویسنده‌های انگلیسی، که والدینش نروژی‌الاصل بودند و اوج شکوفایی او به عنوان نویسنده برای کودکان و بزرگسالان در دهه ۱۹۴۰ بود. مهم‌ترین آثار او چارلی و کارخانه شکلات سازی، جیمز و هلوی غول پیکر، ماتیلدا و داستان‌های چشم‌نداشتنی است. بیشتر آثار او به فیلم در آمده‌است.
دیگر رمان‌های رولد دال
انگشت جادویی و داستان آسانسور بزرگ شیشه‌ای
انگشت جادویی و داستان آسانسور بزرگ شیشه‌ای رولد دال در داستان‌هایی که برای کودکان نوشته است نوعی شوخ‌طبعی پنهان و واقع بینانه به کار برده و امید به زندگی و تلاش و نشاط در آثار او موج می‌زند. او دست خوب و مهربان بچه‌هاست و کودکان بسیاری با داستان‌های او زندگی می‌کنند و به دنیا لبخند می‌زنند.
جادوگرها
جادوگرها در داستان‌های پریان، جادوگران همیشه کلاه‌های ابلهانه سیاه بر سر می‌گذارند و شنل‌های سیاه بر دوش می‌اندازند و سوار دسته جارو می‌شوند. اما جادوگرهایی که در این داستان با آنها آشنا می‌شویم هیچ کدام از این کارها را نمی‌کنند. با این که آب دهانشان آبی است ناخن ندارند و پاهاشان انگشت ندارد و سرشان به کلی طاس است خود را ...
سفر تک نفره
سفر تک نفره زندگی را تعداد زیادی حادثه‌ کوچک و تعداد کمی حادثه‌ بزرگ می‌سازد. حوادثی که در زندگی‌نامه ثبت می‌شوند، برای پرهیز از یکنواختی و خسته‌کنندگی، باید فوق‌العاده دست‌چین شده‌ باشند، وقایع جزئی و کوچکی که در زندگی هر کس روی می‌دهند، باید دور ریخته شوند و تنها بر آن حوادثی تکیه شود که در ذهن انسان کاملا روشن و زنده باقی‌مانده ...
غول بزرگ مهربان
غول بزرگ مهربان فقط فکرش را بکنید که ناگهان متوجه شوید ممکن است به زودی شما را به عنوان صبحانه بخورند. مثل یک برش بیکن توی ماهی‌تابه‌ای بیندازند که توی آن روغن جلزولز می‌کند. وقتی نیمه‌های شب غولی که قدم‌هایش به بلندی زمین تنیس بودند، سوفی را از رختخواب ربود او درست داشت به همین چیزها فکر می‌کرد. از بخت خوش سوفی، غول ...
قهرمان دنیا
قهرمان دنیا وقتی که من 4 ماه ببیشتر نداشتم مادر مرد و پدرم مراقبت و نگهداری از مرا به عهده گرفت.من خواهر و برادر نداشتم برای همین سراسر دوران کودکی‌ من از 4 سالگی به بعد همراه با پدرم گذشت. ما در کاروان بزرگی زندگی می‌کردیم که از کولیها باقی مانده بود و در پشت پمپ بنزین قرار داشت.کاروان پمپ بنزین و یک ...
مشاهده تمام رمان های رولد دال
مجموعه‌ها